داستان ۴۷ - جسیکا یک مشکل در محل کارش دارد

نکته اول:

ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیک‌های سایه و استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی نمایید.

نکته دوم:

اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.

این داستان در مورد جسیکا و شغل جدیدش است.

الف) جسیکا اخیراً شغل جدیدی را شروع کرده است. او از کار بسیار لذت می‌برد، اگرچه مشکلاتی با رئیسش دارد. در جلسات، اگر سعی کند که چیزی بگوید، رئیسش نمی‌گذارد او صحبت کند.

او آرزو می‌کند که رئیسش به او فرصت بیشتری برای صحبت کردن بدهد، و دوست دارد که او بیشتر به نظراتش اهمیت دهد. او امیدوار است که بتواند این مشکل را حل کند.

او می‌تواند دوباره به دنبال یک شغل جدید بگردد، اما در کل او فکر می‌کند که بهتر است همین شغل را ادامه دهد.

حالا همین داستان اما به‌گفته‌ی جسیکا.

من سال گذشته شغل جدیدی را شروع کردم. ابتدا، من از کار بسیار لذت می‌بردم، اگرچه من مشکلاتی با رئیسم داشتم.

در جلسات، اگر من سعی می‌کردم که چیزی بگویم، رئیسم نمی‌گذاشت که من صحبت کنم.

من آرزو می‌کردم که رئیسم به من فرصت بیشتری برای صحبت کردن بدهد، و دوست داشتم که او بیشتر به نظراتم اهمیت دهد. من امیدوار بودم که بتوانم این مشکل را حل کنم.

من می‌توانستم دوباره به دنبال یک شغل جدید بگردم، اما در کل فکر کردم که بهتر خواهد بود که همین شغل را ادامه دهم.

اکنون سؤالاتی درباره‌ی داستان جسیکا خواهم پرسید. می توانید با صدای بلند جواب دهید یا فقط گوش دهید.

۱) جسیکا اخیراً شغل جدیدی را شروع کرد. جسیکا اخیراً چه کار کرد؟ جسیکا اخیراً شغل جدیدی را شروع کرد.

۲) او از کار بسیار لذت برده است. آیا او از کار لذت بره است؟ بله، او از کار بسیار لذت برده است.

۳) او مشکلاتی با رئیسش داشته است. او با چه کسی مشکلاتی داشته است؟ او مشکلاتی با رئیسش داشته است.

۴) در جلسات، اگر او سعی کند که چیزی بگوید، رئیسش نمی‌گذارد که صحبت کند. در جلسات چه اتفاقی می‌افتد؟ در جلسات، اگر او سعی کند که چیزی بگوید، رئیسش نمی‌گذارد که صحبت کند.

۵) من آرزو کردم که او به من فرصت بیشتری برای صحبت کردن بدهد. من چه آرزویی کردم؟ من آرزو کردم که او به من فرصت بیشتری برای صحبت کردن بدهد.

۶) من دوست داشتم که او بیشتر به نظراتم اهمیت دهد. من چه چیزی را دوست داشتم؟ من دوست داشتم که او بیشتر به نظراتم اهمیت دهد.

۷) من امیدوار بودم که بتوانم این مشکل را حل کنم. من به چه امیدوار بودم؟ من امیدوار بودم که بتوانم این مشکل را حل کنم.

۸) من می‌توانستم به دنبال یک شغل جدید بگردم، اما در کل من فکر کردم بهتر خواهد بود که همین شغل را ادامه دهم. چرا به دنبال شغل جدیدی نگشتم؟ من می‌توانستم به دنبال یک شغل جدید بگردم، اما در کل فکر کردم بهتر خواهد بود که همین شغل را ادامه دهم.