داستان های مصور صوتی

24 مجموعه | 614 درس

گوزن شمالی ای به اسم موریس

توضیح مختصر

گاو، گوزن و اسب همه شون عین موریس چهار تا پا و یه دم دارن. اما هیچکدومشون موس -گوزن شمالی- نیستن.

  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

راهنمای خواندن این درس

نکته اول:

ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیک‌های سایه و استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی نمایید.

نکته دوم:

اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.

فایل ویدیویی

متن انگلیسی درس

Morris the Moose

One day Morris the Moose saw a cow. “You are a funny-looking moose,” he said. “I am a COW. I am not a MOOSE!” said the cow. “You have four legs and a tail and things on your head,” said Morris. “You are a moose.” “But I say MOO!” said the cow. “I can say MOO too!” said Morris. The cow said, “I give MILK to people.” “So you are a moose who gives milk to people!” said Morris. “But my mother is a COW!” said the cow. “You are a MOOSE,” said Morris. “So your mother must be a moose too!” “What can I tell you?” the cow said. “You can tell me you are a moose,” said Morris. “NO!” cried the cow. “I am NOT a moose! Ask him. He will tell you what I am.” “What is she?” Morris asked the deer. The deer said, “She has four legs and a tail and things on her head. She is a deer, like me.” “She is a MOOSE, like ME!” Morris yelled. “You? You are not a moose. You are a deer too!” The deer laughed. “I am a MOOSE!” cried Morris. “You are a DEER!” shouted the deer. “What can I tell you?” asked Morris. “You can tell me you are a deer,” said the deer. “Let’s ask somebody else,” said the cow. “Okay, Moose,” said Morris the Moose. “Okay, Deer,” said the deer.

They walked until they found a horse. “Hello, you horses!” said the horse. “What are those funny things on your heads?” “Oh, dear.” The cow sighed. “Let’s ask somebody else. But first, let’s get a drink.” Morris, the cow, and the deer drank from a cool, blue stream. Morris looked at himself in the water and smiled. “You two do not look at all like me,” he said. “You cannot be moose.” “You mean, you are not DEER,” said the deer. “You don’t look at all like me.” “See?” said the cow. “I am not a moose or a deer. I am a COW! You made a MISTAKE.” “I did not,” said Morris. “I made a MOOSEtake!”

ترجمه‌ی درس

گوزن شمالی ای به اسم موریس

یه روز موریس که یه موس بود یه گاو رو دید. موریس گفت: تو موس بامزه ای هستیا. گاو گفت: من گاوم. موس نیستم. موریس گفت: تو چهارتا پا و یه دم داری و رو کله ات هم از اون چیزاست. تو یه موسی. گاو گفت: اما من میگم ماععع. موریس گفت: منم میتونم بگم ماععع. گاو گفت: من به آدما شیر میدم. موریس گفت: خب پس تو یه موسی که به آدما شیر میدی. گاو گفت: اما مادر من یه گاوه. موریس گفت: تو یه موسی، پس مادرت هم باید موس باشه. گاو گفت: چی میتونم بگم؟ موریس گفت: میتونی بهم بگی که یه موسی. گاو فریاد زد: نه! من موس نیستم! از اون بپرس. اون بهت میگه من چی ام. موریس از گوزن پرسید: اون چیه؟ گوزن گفت: اون چهار تا پا و یه دم داره و رو کله اش هم از اون چیزاست. اون یه گوزنه، مثل من. موریس داد زد: اون یه موسه، مثل من. گوزن با خنده گفت: تو؟ تو که موس نیستی. تو هم گوزنی! موریس داد زد: من موسم! گوزن فریاد زد: تو گوزنی! موس گفت: چی میتونم بگم؟ گوزن گفت: میتونی بهم بگی که یه گوزنی. گاو گفت: بیاین از یه نفر دیگه بپرسیم. موریس گفت: خیلی خب، موس عزیز. گوزن گفت: خیلی خب، گوزن عزیز.

اونها اونقدر قدم زدن تا به یه اسب برخوردن. اسبه گفت: سلام، اسب های عزیز. اون چیزای مسخره چیه روی کله هاتون؟ گاو آهی کشید و گفت: وای خدا. بیاین از یه نفر دیگه بپرسیم. اما قبلش، بیاین یه کم آب بخوریم. موریس و گاو و گوزن از یه نهر خنک و زلال آب خوردن. موریس یه نگاهی به عکس خودش توی آب انداخت و لبخند زد و گفت: شما ها اصلاً شبیه من نیستین. امکان نداره شما موس باشین. گوزن گفت: منظورت اینه که گوزن نیستین. شما ها اصلاً شبیه من نیستین. گاو گفت: دیدین؟ من نه موسم نه گوزن. من گاوم. اشتباه کردی! موریس گفت: اشتباه نکردم، موستباه کردم!