کیشّه گربه!
آموزش رایگان زبان انگلیسی > پکیج: داستان های مصور صوتی / مجموعه: بسته ی اول / درس: کیشّه گربه!سرفصل های مهم
کیشّه گربه!
توضیح مختصر
گربه ی کوچولو گم شده. همه ی حیوون ها و همه ی آدم ها می گن، "کیشّه گربه!" گربه میره و میره تا اینکه به خونه میرسه.
- سطح خیلی ساده
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
راهنمای خواندن این درس
نکته اول:
ابتدا میتوانید یکی دو بار بهصورت تفننی این داستان را بهصورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیکهای سایه و استراتژیهای گفتهشده در نوشتهی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیادهسازی نمایید.
نکته دوم:
اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.
فایل ویدیویی
متن انگلیسی درس
Scat, Cat!
There was a cat. It was a small cat. it was a striped cat.
It was a lost cat. The cat walked and walked. “Scat, cat!” said the dog.
“Scat, cat!” said the bird. “Scat, cat!” said the other cats. “go home.”
So the cat walked and walked some more. “Scat, cat!” said the barber.
“Scat, cat!” said the baker. “Scat, cat!” said the bus driver. “go home.”
The cat kept walking. “Scat, cat!” said the duck.
“Scat, cat!” said the frog. “Scat, cat!” said the goose. “go home.”
The cat walked and walked until the sky grew dark. “Scat, cat!” said the owl. “Scat, cat!” said the bat.
The cat curled up in a log. “that’s my log!” said the skunk. “Scat, cat!” so the cat walked and walked. And the cat walked and walked some more.
The cat walked until he came to a little house. The tired cat climbed the steps and curled up on a soft pillow.
And there, the small cat fell fast asleep under the starry sky.
When morning came, the cat stretched. The cat yawned.
The cat blinked its eyes. There was a little boy. The little boy didn’t say, “Scat, cat!”
He said, “where have you been, cat? i have been looking for you everywhere.” “mew, mew, mew!” said the small cat.
It was good to be home.
ترجمهی درس
کیشّه گربه!
یه گربه بود. یه گربه ی کوچولو. یه گربه ی راه راه.
یه گربه ی گمشده بود. گربه رفت و رفت. سگ گفت: “کیشّه گربه!”
پرنده گفت: “کیشه گربه!” گربه های دیگه گفتن: “کیشّه گربه!” “برو خونه!”
پس گربه بیشتر رفت و رفت. آرایشگر گفت: “کیشّه گربه!”
شیرینی پز گفت: “کیشّه گربه!” راننده ی اتوبوس گفت: “کیشّه گربه!” “برو خونه!”
گربه به رفتن ادامه داد. اردک گفت: “کیشّه گربه!”
قورباغه گفت: “کیشّه گربه!” غاز گفت: “کیشّه گربه!” “برو خونه!”
گربه رفت و رفت تا اینکه آسمون سیاه شد. جغد گفت: “کیشّه گربه!” خفاش گفت: “کیشّه گربه!”
گربه خزید تو یه کُنده ی درخت. “این کنده ی منه!” راسو گفت. “کیشّه گربه!” بنابراین گربه رفت و رفت. و گربه بیشتر رفت و رفت.
گربه رفت تا به یه خونه ی کوچیک رسید. گربه ی خسته از پله ها رفت بالا و خزید تو یه بالش نرم.
و اونجا، زیرِ آسمونِ پر ستاره گربه سریع به خواب رفت.
وقتی صبح شد، گربه بدنش رو کش داد. گربه خمیازه کشید.
گربه چشماش رو باز و بسته کرد. یه پسر کوچولو اونجا بود. پسر کوچولو نگفت: “کیشّه گربه!”
اون گفت: “گربه کجا بودی؟ من همه جا دنبالت گشتم!” گربه کوچولو گفت: “میو! میو! میو!”
تو خونه بودن حس خوبی داشت.