سنجاب کوچک پر مشغله
آموزش رایگان زبان انگلیسی > پکیج: داستان های مصور صوتی / مجموعه: بسته ی هشتم / درس: سنجاب کوچک پر مشغلهسرفصل های مهم
سنجاب کوچک پر مشغله
توضیح مختصر
برگ ها شروع به افتادن کرده اند. هوا سرد است. سنجاب باید برای زمستان آماده شود. او نمی تواند با موش ها مشغول جویدن شود. وقت ورجه وورجه کردن با غورباقه ها یا دویدن با سگ ها را ندارد. با تمرکز بر ویژگی های جذاب فصل پاییز، این داستان شیرین، حیوانات ، کدو ها، برگ ها، سیب ها و دیگر نشانه های این فصل زیبا را در بر دارد.
- سطح متوسط
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
راهنمای خواندن این درس
نکته اول:
ابتدا میتوانید یکی دو بار بهصورت تفننی این داستان را بهصورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیکهای سایه و استراتژیهای گفتهشده در نوشتهی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیادهسازی نمایید.
نکته دوم:
اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.
فایل ویدیویی
متن انگلیسی درس
The Busy Little Squirrel
Leaves were falling. The air was getting cold.
It was time for squirrel to get ready for winter.
“Squeak, squeak,” said Mouse. “Will you nibble a pumpkin with us?” But Squirrel couldn’t . . .
He was so busy!
“Sweet, sweet,” said Bird. “Will you rest on a branch with us?” But Squirrel couldn’t . . .
He was so busy!
“Croak, croak,” said Frog. “Will you hop rocks with us?” But Squirrel couldn’t . . .
He was so busy!
“Meow, meow,” said cat. “Will you lie in the sun with us?” But Squirrel couldn’t . . .
He was so busy!
“Woof, woof,” said Dog. “Will you run in the field with us?” But Squirrel couldn’t . . .
He was so busy!
“Hoo-hoo, hoo-hoo,” called Owl. “Will you watch the moon with us?” But Squirrel couldn’t . . .
He was fast sleep!
ترجمهی درس
سنجاب کوچک پر مشغله
برگ ها می افتادند. هوا در حال سرد شدن بود.
موقع این بود که سنجاب خودش را برای زمستان آماده کند.
موش گفت “جیر جیر، جیر جیر،”. با ما یک کدو را کم کم می جوی؟ ولی سنجاب نمی توانست این کار را بکند . . . خیلی سرش شلوغ بود!
پرنده گفت “سوئیت، سوئیت،”. با ما روی یک شاخه استراحت می کنی؟ ولی سنجاب نمی توانست این کار را بکند . . . خیلی سرش شلوغ بود!
قورباغه گفت “غور غور، غور غور،”. “ با ما روی سنگ ها ورجه وورجه می کنی؟”
ولی سنجاب نمی توانست این کار را بکند . . . خیلی سرش شلوغ بود!
گربه گفت “میو، میو،” “با ما در آفتاب دراز می کشی؟ ولی سنجاب نمی توانست این کار را بکند . . . خیلی سرش شلوغ بود!
سگ گفت “واق واق، واق واق،”. “با ما در دشت می دوی؟”
ولی سنجاب نمی توانست این کار را بکند . . . خیلی سرش شلوغ بود!
جغد صدا زد “هو-هو، هو-هو”. ماه را با ما تماشا می کنی؟ ولی سنجاب نمی توانست این کار را بکند.. . . او در خواب سنگینی فرو رفته بود!