داستان های مصور صوتی

24 مجموعه | 614 درس

هیچوقتِ هیچوقت توی باغ وحش فریاد نزن

توضیح مختصر

یه فریاد بی غرض و کوچولوی یه دختر کوچولو، باعث میشه حیوونهای باغ وحش هرج و مرج درست کنن.

  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

راهنمای خواندن این درس

نکته اول:

ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیک‌های سایه و استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی نمایید.

نکته دوم:

اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.

فایل ویدیویی

متن انگلیسی درس

Never Ever Shout In a Zoo

Never, EVER shout in a zoo… because if you do… anything might happen. And don’t say I didn’t warn you.

If you shout in a zoo, you might scare a bear. A GIANT bear. A GIANT, GROUCHY bear. A GIANT, GROUCHY, GRIZZLY bear that weighs two thousand twenty- three pounds! And if you scare that bear, he just might charge. A large charge. A large barge of charge… right through the bars of his cage! Uh-oh! Don’t say I didn’t warn you.

And if that bear gets loose, he might charge past a moose. A BIG moose. A BIG BULL moose. A BIG BULL moose with a bad attitude! And if that moose sees a bear running loose… he might get an idea. A DREADFUL idea. A DREADFUL, DISASTROUS idea… that he should be free like that bear. Uh-oh! Don’t say I didn’t warn you.

And if the moose escapes, he might trot by the apes! All … those … apes. All those CLEVER apes. All those CLEVER, CONNIVING apes that love to play practical jokes! And if those apes should happen to spy the moose and the bear as they clatter on by… they might come up with a plan! A MALICIOUS plan. A MALICIOUS, MISCHIEVOUS plan to break out like the moose and the bear and set animals loose EVERYWHERE! Uh-oh! Don’t say I didn’t warn you.

And if those apes could do as they please, they’d probably steal the zookeeper’s keys. They’d let out the hippos! They’d unleash the lions! They’d set free the tigers and the kangaroos, the snakes, the flamingos, the crocodiles… and EVERY single beast in the zoo! Uh-oh! Don’t say I didn’t warn you.

All those creatures would scatter about. All because of a shout. One shout. One innocent, little shout. One innocent, little shout that… STARTED THE WHOLE MESS!

And all those animals running wild might lock up each man and woman and child at the zoo… including YOU! I warned you. You can’t say I didn’t.

And there you would be in a pin. Then… what would you do to get out? You’d probably shout. But haven’t I warned you? NEVER, EVER SHOUT IN A ZOO!

New Exhibit! Dinosaur frozen in ICE from the Arctic!

ترجمه‌ی درس

هیچوقتِ هیچوقت توی باغ وحش فریاد نزن

هیچوقتِ هیچوقت توی باغ وحش فریاد نزن… چون اگه این کار رو بکنی… هر اتفاقی ممکنه بیفته. نگی بهت اخطار ندادما!

اگه توی باغ وحش فریاد بزنی، ممکنه یه خرس رو بترسونی. یه خرس عظیم الجثه رو. یه خرس عظیم الجثه اخمالو رو. یه خرس عظیم الجثه اخمالوی گریزلی رو که نهصد و هفده کیلوگرم وزنشه! و اگه اون خرس رو میترسوندی، ممکن بود حمله کنه. یه حمله ی شدید. یه حمله ی لاتی شدید… درست از لای میله های قفسش! اوه اوه! نگی بهت اخطار ندادما.

و اگه اون خرس آزاد میشد، ممکن بود حمله کنان از جلوی یه گوزن شمالی بگذره. یه گوزن شمالی گنده. یه گوزن شمالی گنده ی گردن کلفت. یه گوزن شمالی گنده ی گردن کلفت که رفتار بدی داره! و اگه اون گوزن شمالی می دید که یه خرس داره ول میگرده… ممکن بود فکرایی به سرش بزنه. فکرای وحشتناک. فکرای وحشتناک و فاجعه آمیز… که خودشم باید مثل اون خرسه آزاد باشه. اوه اوه! نگی بهت اخطار ندادما.

و اگه گوزن شمالی فرار می کرد، ممکن بود یورتمه بره و از جلوی گوریل ها رد بشه! کل اون گوریل ها. کل اون گوریل های باهوش. کل اون گوریل های باهوش حیله گر که عاشق شوخی های زننده ان! و اگه اون گوریل ها همینطور که سر و صدا میکردن و میرفتن از سر اتفاق چشمشون به گوزن شمالی و خرس هم بود… ممکن بود یه نقشه ای بکشن! یه نقشه ی شرارت بار. یه نقشه ی بدجنسانه ی شرارت بار که مثل گوزن شمالی و خرس فرار کنن و تمام حیوونها رو هم آزاد کنن! اوه اوه! نگی بهت اخطار ندادما.

و اگه اون گوریل ها میتونستن هر کاری که دلشون میخواد بکنن، احتمالاً کلیدای نگهبان باغ وحش رو می دزدیدن. اسب های آبی رو آزاد میکردن! شیرها رو آزاد میکردن! ببرها و کانگوروها و مارها و فلامینگوها و تمساح ها و تک تک جونورای توی باغ وحش رو آزاد میکردن! اوه اوه! نگی بهت اخطار ندادما.

تمام اون موجودات اینطرف اونطرف پخش میشدن. همه اش هم به خاطر یه فریاد. یه فریاد. یه فریاد بی غرض و کوچولو. یه فریاد بی غرض و کوچولو که… باعث شروع شدن کل این هرج و مرج شد!

و اون همه حیوونی که واسه خودشون آزادانه میچرخیدن، ممکن بود تک تک زن ها و مردها و بچه های توی باغ وحش از جمله تو رو زندانی کنن! بهت اخطار دادم. نمیتونی بگی اخطار ندادم.

بعد میفتادی توی یه قفس. اونوقت… برای اینکه بیرون بیای چیکار میکردی؟ احتمالاً فریاد میزدی. اما مگه من بهت اخطار ندادم؟ هیچوقتِ هیچوقت توی باغ وحش فریاد نزن!

نمایشگاه جدید! دایناسور منجمد در یخ از قطب شمال!