مکاویتی، گربه اسرارآمیز
آموزش رایگان زبان انگلیسی > پکیج: داستان های مصور صوتی / مجموعه: بسته ی هشتم / درس: مکاویتی، گربه اسرارآمیزسرفصل های مهم
مکاویتی، گربه اسرارآمیز
توضیح مختصر
شاید تمام گربه ها اسرارآمیز باشن، اما قطعاً مکاویتی یه گربه ی منحصر به فرده. یعنی چیه که اون رو به یه گربه ی اسرارآمیز تبدیل می کنه؟
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
راهنمای خواندن این درس
نکته اول:
ابتدا میتوانید یکی دو بار بهصورت تفننی این داستان را بهصورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیکهای سایه و استراتژیهای گفتهشده در نوشتهی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیادهسازی نمایید.
نکته دوم:
اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.
فایل ویدیویی
متن انگلیسی درس
Macavity, The Mystery Cat
Macavity’s a Mystery Cat: he’s called the Hidden Paw- For he’s the master criminal who can defy the Law. He’s the bafflement of Scotland Yard, the Flying Squad’s despair- For when they reach the scene of crime - Macavity’s not there!
Macavity, Macavity, there’s no one like Macavity; He’s broken every human law. He breaks the law of gravity. His powers of levitation would make a fakir stare, and when you reach the scene of crime - Macavity’s not there!
You may seek him in the basement, you may look up in the air! But I tell you once and once again, Macavity’s not there!
Macavity’s a ginger cat, he’s very tall and thin; You would know him if you saw him, for his eyes are sunken in. His brow is deeply lined with thought, his head is highly domed; His coat is dusty from neglect, his whiskers are uncombed. He sways his head from side to side, with movements like a snake; and when you think he’s half asleep, he’s always wide awake.
Macavity, Macavity, there’s no one like Macavity, For he’s a fiend in feline shape, a monster of depravity. You may meet him in a by-street, you may see him in the square! But when a crime’s discovered, then Macavity’s not there!
He’s outwardly respectable. (They say he cheats at cards.) And his footprints are not found in any file of Scotland Yard’s. And when the larder’s looted, or the jewel-case is rifled, or when the milk is missing, or another Peke’s been stifled, or the greenhouse glass is broken, and the trellis past repair - Ay, there’s the wonder of the thing! Macavity’s not there!
And when the Foreign Office find a Treaty’s gone astray, or the Admiralty lose some plans and drawings by the way, there may be a scrap of paper in the hall or on the stair - But it’s useless to investigate - Macavity’s not there!
And when the loss has been disclosed, the Secret Service say: “It must have been Macavity!” - But he’s a mile away. You’ll be sure to find him resting, or a-licking of his thumbs, or engaged in doing complicated long division sums.
Macavity, Macavity, there’s no one like Macavity, There never was a cat of such deceitfulness and suavity. He always has an alibi, and one or two to spare: At whatever time the deed took place - Macavity wasn’t not there!
And they say that all the cats whose wicked deeds are widely known, (I might mention Mungojerrie, I might mention Griddlebone) Are nothing more than agents for the cat who all the time Just controls their operations: the Napoleon of Crime.
ترجمهی درس
مکاویتی، گربه اسرارآمیز
مکاویتی یه گربه ی اسرار آمیزه. بهش میگن پنجه ی پنهان. چون اون استاد تبهکاریه و میتونه قانون رو نقض کنه. اون مایه ی حیرت پلیس اسکاتلند یارده، و مایه ی ناامیدی جوخه ی پرنده. چون هر وقت که اونها به صحنه ی جرم می رسن، مکاویتی اونجا نیست!
مکاویتی، مکاویتی، کسی مثل مکاویتی پیدا نمیشه. اون تک تک قانون های انسانی رو زیر پا گذاشته. اون قانون جاذبه رو هم زیر پا می ذاره. قدرت شناوریش توی فضا باعث میشه درویش ها بهش زل بزنن، و وقتی به صحنه ی جرم میرسین، مکاویتی اونجا نیست! می تونین توی زیرزمین دنبالش بگردین، می تونین توی آسمون رو نگاه کنین! اما بازم بهتون می گم که مکاویتی اونجا نیست!
مکاویتی یه گربه ی نارنجیه، خیلی قدبلند و لاغره، اگه ببینیدش می شناسیدش، چون چشم هاش گود رفته ان. پیشونیش از شدت فکر خط افتاده و سرش عین یه گنبد می مونه. از بس غفلت کرده پشم هاش خاک گرفتن و سبیل هاش شونه نشدن. اون با حرکاتی مثل مار، سرش رو از اینطرف به اونطرف می چرخونه، و وقتی فکر می کنین نیمه خوابه، همیشه کاملاً هشیار و بیداره.
مکاویتی، مکاویتی، کسی مثل مکاویتی پیدا نمیشه. چون اون یه شیطانه تو جلد گربه، یه هیولای فساد. شاید توی یه کوچه باهاش برخورد کنین، شاید هم توی میدون ببینیدش! اما وقتی جرمی کشف میشه، مکاویتی اونجا نیست.
اون ظاهراً محترمه. میگن موقع ورق بازی تقلب می کنه. و رد پاش توی هیچ کدوم از پرونده های اسکاتلند یارد پیدا نمیشه. و وقتی گنجه ی آذوقه غارت میشه، یا صندوق جواهرات زیر و رو میشه، یا وقتی شیر دزدیده شده، یا وقتی یه سگ پکنی دیگه خفه میشه، یا شیشه ی گلخونه می شکنه و داربست دیگه قابل تعمیر نیست، بله، نکته ی شگفت انگیز اینجاست! مکاویتی اونجا نیست!
و وقتی وزارت امور خارجه متوجه میشه که یه معاهده گم شده، یا ضمناً نیروی دریایی چند تا نقشه و طرح رو گم می کنه، ممکنه یه تیکه کاغذ توی راهرو یا روی راه پله باشه. اما تحقیق کردن بی فایده است. مکاویتی اونجا نیست!
و وقتی گم شدن اسناد فاش میشه، سرویس امنیتی میگه: حتماً کار مکاویتی ه! اما اون یه مایل با محل فاصله داره. مطمئن باشین که در حال استراحت کردن پیداش می کنین، یا در حالیکه انگشت هاش رو لیس می زنه، یا در حال انجام تقسیمات چند رقمی پیچیده.
مکاویتی، مکاویتی، کسی مثل مکاویتی پیدا نمیشه. تابحال گربه ای به این فریبکاری و بانزاکتی وجود نداشته. اون همیشه شاهد داره، و یکی دو تا هم شاهد اضافه. اتفاق هر زمانی که افتاده باشه، مکاویتی اونجا نبوده!
و میگن تمام گربه هایی که اعمال شرورانه شون زبونزد خاص و عامه (میتونم به مانگوجری و گریدلبن اشاره کنم) تنها از عوامل گربه ای هستن که همیشه فقط عملیاتشون رو کنترل می کنه: یعنی ناپلئون جرم و جنایت.