من فقط فراموش کردم
آموزش رایگان زبان انگلیسی > پکیج: داستان های مصور صوتی / مجموعه: مخلوقات کوچک / داستان انگلیسی: من فقط فراموش کردمسرفصل های مهم
من فقط فراموش کردم
توضیح مختصر
یه پسربچه و کارهایی که یادش میمونه انجام بده و کارهایی که فراموش میکنه انجام بده
- سطح خیلی ساده
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
این داستان انگلیسی را میتوانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید
راهنمای خواندن این داستان انگلیسی
نکته اول:
ابتدا میتوانید یکی دو بار بهصورت تفننی این داستان را بهصورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیکهای سایه و استراتژیهای گفتهشده در نوشتهی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیادهسازی نمایید.
نکته دوم:
اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.
فایل ویدیویی
متن انگلیسی داستان انگلیسی
I just forgot
By: mercer Mayer
Sometimes I remember, and sometimes I just forget. This morning I remembered to brush my teeth, but I forgot to make my bed.
I put my dishes in the sink after breakfast, but I forget to put the milk away.
I almost forgot to feed the puppy, but he reminded me.
I didn’t forget to water the plants. They looked fine to me.
I didn’t forget to feed the goldfish. He just didn’t look hungry. I’ll do it now, mom.
I got ready for school. I even got to the school bus on time. But I forgot my lunch box. Mom brought it to school for me. Thanks, mom.
After school, I went outside to play in the rain. I remembered to put on my rain slicker. But I forgot my rubber boots. When I came inside for a snack, I didn’t forget to take my boots off. I left them on because I was going right back outside.
I had cookies and milk. I was just going to eat three cookies, but I forgot to count them.
I didn’t forget to shut the refrigerator door, though. I just wasn’t finished eating yet.
When dad came home from work, I was supposed to get his paper. I didn’t forget- the puppy got it first.
I know it’s time for bed. I didn’t forget. Of course I’ll remember to pick up my toys when I’m finished playing with them.
I took my bath and remembered to wash behind my ears. I didn’t use soap. But I didn’t forget to. I just don’t like soap. I guess i did forget to pick up my toys. Did I forget to turn off the tub, too?
But there is one thing I never forget. I always remember to have mom read me a bedtime story. And I always remember to kiss her goodnight.
ترجمهی داستان انگلیسی
من فقط فراموش کردم
نویسنده: مرسر مایر
بعضی وقتها به یاد میآرم و بعضی وقتها فراموش میکنم. امروز صبح یادم بود که دندونهامو مسواک بزنم، ولی یادم رفت که رختخوابم رو مرتب کنم.
ظرفهام رو بعد صبحانه گذاشتم تو سینک ظرفشویی، ولی یادم رفت که شیر رو بذارم سر جاش.
تقریباً فراموش کرده بودم که غذای توله سگ رو بدم، ولی خودش یادم انداخت.
من فراموش نکرده بودم که به گلدونها آب بدم، به نظرم خوب میرسیدن.
من فراموش نکردم که غذای ماهی قرمز رو بدم، به نظرم گرسنه نمیومد. الان غذاش رو میدم، مامان.
برای رفتن به مدرسه آماده شدم. حتی به اتوبوس مدرسه هم سر وقت رسیدم. ولی جعبهی نهارم رو فراموش کردم. مامانم برام، آوردش به مدرسه. ممنونم مامان.
بعد مدرسه رفتم بیرون تا زیر بارون بازی کنم. یادم بود که بارونیم رو بپوشم. ولی چکمههای لاستیکیم رو فراموش کرده بودم. وقتی اومدم تو خونه که چیزی بخورم، یادم نرفته بود که چکمههام رو دربیارم. گذاشتم پام بمونه، چون دوباره میخواستم برگردم بیرون.
من چندتا کلوچه و شیر خوردم. میخواستم فقط سه تا کوچه بخورم ولی یادم رفت بشمارمشون.
البته که فراموش نکردهبودم در یخچال رو ببندم، فقط از خوردن تموم نشده بودم.
وقتی پدر از سر کار اومد خونه، قرار بود من روزنامهها رو براش ببرم. من فراموش نکرده بودم، فقط توله سگ قبل از من برشون داشت.
میدونم وقتِ خوابه، یادم نرفته. البته که یادمه وقتی با اسباببازیهام بازی کردم و تموم شد، جمعشون کنم.
دوشم رو گرفتم و یادم بود که پشت گوشهام رو بشورم. از صابون استفاده نکردم. یادم نرفته بود. فقط از صابون خوشم نمیاد. یعنی یادم رفته شیر آب حموم رو ببندم؟
ولی یه چیز هست که هیچوقت فراموش نمیکنم. همیشه یادم میمونه که مامان برام قصه شب بخونه. و همیشه یادم میمونه که ببوسمش و شببخیر بگم.