داستان های مصور صوتی

24 مجموعه | 614 داستان انگلیسی

وقتی بزرگتر شدم

توضیح مختصر

این داستان در مورد یک حیوان کوچک است که کارهای متعددی که با بزرگتر شدن می تواند انجام دهد را تصور می کند.

  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این داستان انگلیسی را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

راهنمای خواندن این داستان انگلیسی

نکته اول:

ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیک‌های سایه و استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی نمایید.

نکته دوم:

اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.

فایل ویدیویی

متن انگلیسی داستان انگلیسی

When I get bigger

When I get bigger I’ll be able to do lots of things.

I’ll go to the corner store by myself and spend my allowance on anything I want.

I’ll wait until the light is green. Then I’ll look both ways for cars before I cross the street.

I’ll have my own watch and tell everyone what time it is.

I’ll go on a bus to Grandma and Grandpa’s.

I’ll go to first grade.

When I get bigger I’ll have a real leather football, my own radio, and a pair of superpro roller skates.

I’ll have a two-wheeler and a paper route. I’ll make lots of money.

At the playground I’ll help the little kids on the swings.

I’ll pick out my own boots at the shoe store.

I’ll make a phone call and dial it myself.

I’ll order something from a catalog and it will come in the mail.

When I get bigger I’ll camp out in the backyard all night long.

Or I’ll stay up to see the end of the late movie.

Even if I get sleepy, I won’t go to bed.

But right now I have to go to bed because mom and dad say I’m not bigger yet.

ترجمه‌ی داستان انگلیسی

وقتی بزرگتر شدم

وقتی بزرگتر شدم می توانم کارهای خیلی زیادی بکنم.

به فروشگاه کنار خیابان می روم و با پول تو جیبی خودم هر چیزی که می خواهم را می خرم.

صبر میکنم تا چراغ راهنمایی سبز شود. سپس قبل از اینکه از عرض خیابان عبور کنم هر دو طرف جاده را می بینم.

ساعت خودم را خواهم داشت و به همه میگویم که ساعت چند است.

با اتوبوس به دیدن مادربزرگ و پدربزرگم می روم.

به کلاس اول می روم.

وقتی بزرگتر شدم، صاحب یک توپ فوتبال چرم واقعی ، رادیو خودم، و یک جفت اسکیت حرفه ای می شوم.

یک دوچرخه خواهم داشت و روزنامه پخش می کنم. پول زیادی بدست می آورم.

در زمین بازی به بچه های کوچک در تاب بازی کمک می کنم.

در کفش فروشی پوتین هایی که می خواهم را انتخاب می کنم.

تماس تلفنی برقرار می گیرم و خودم شماره گیری می کنم.

از روی کاتالوگ چیزی سفارش می دهم و از طریق پست به دستم می رسد.

وقتی بزرگتر شدم تمام طول شب را در حیاط چادر می زنم.

یا بیدار می مانم تا آخر فیلم آخر شب را ببینم.

حتی اگر خوابم بیاید به تخت خواب نمی روم. ولی حالا باید به تختخواب بروم چون مادر و پدرم گفتند هنوز بزرگ نشدم.