داستان های مصور صوتی

24 مجموعه | 614 داستان انگلیسی

فقط من و سگ کوچکم

توضیح مختصر

من سگ های کوچک را خیلی دوست دارم. همیشه دلم می خواست که سگ کوچک خودم را داشته باشم. برای همین یک روز دستکش بیسبالم را با یک سگ کوچک مبادله کردم. سگ کوچک من بهترین دوستم است. ما هر روز با یک دیگر بازی می کنیم.

  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این داستان انگلیسی را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

راهنمای خواندن این داستان انگلیسی

نکته اول:

ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیک‌های سایه و استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی نمایید.

نکته دوم:

اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.

فایل ویدیویی

متن انگلیسی داستان انگلیسی

Just Me and My Puppy

I wanted a puppy just for me, so I traded my baseball mitt for one.

My baby sister liked him right away. And, boy, were mom and dad surprised!

They said I could keep him if I took care of him myself. So I am taking very good care of my puppy. I feed him every morning. He eats every bite. Then I put on his leash and go for a walk.

I am teaching my puppy how to heel. He is learning how to stay… except when he sees a cat.

My puppy knows lots of tricks… How to sit… How to play dead… And how to roll over. He still needs some practice. But he already knows how to fetch.

My puppy is a big help around the house. He is a good guard dog. He brings in the paper for my dad. And he keeps me company while I do my homework.

Sometimes my puppy gets dirty. Then I give him a bath. I get him nice and dry so he won’t catch a cold. Then we get ready for bed…. Just me and my puppy.

ترجمه‌ی داستان انگلیسی

فقط من و سگ کوچکم

من سگ کوچکی می خواستم که مال خودم باشد، برای همین یک روز دستکش بیسبالم را با یک سگ کوچک مبادله کردم.

خواهر کوچکم سریع از او خوشش آمد. و وای! مامان و بابا واقعا غافلگیر شدند.

آن ها گفنتد اگر خودم از او مراقبت کنم می توانم آن را نگه دارم. من به خوبی از سگ کوچکم مراقبت می کنم. هر روز صبح به او غذا می دهم. او تمام غذایش را میخورد. سپس قلاده اش را می بندم و با هم می رویم تا قدم بزنیم.

من به او یاد می دهم چگونه روی پاشنه اش بایستد. او دارد یاد می گیرد که سر جایش بماند… به جز وقت هایی که گربه ای می بیند و آن را دنبال می کند.

سگ کوچک من چندین حقه بلد است، این که چگونه بنشیند، خودش رو به مردن بزند و یا غلت بزند. او هنوز به تمرین نیاز دارد. اما او بلد است که چگونه چیزی را بگیرد و بیاورد.

سگ کوچک من در خانه خیلی کمک حال ماست. او سگ نگه بان خوبی است. او روزنامه ی پدرم را برایش می آورد و وقتی مشق هایم را می نویسم کنار می ماند تا تنها نباشم.

بعضی وقت ها سگم کثیف می شود، برای همین او را حمام می کنم. سپس او را به خوبی خشک می کنم تا سرما نخورد. و بعد از آن برای خوابیدن آماده می شویم. فقط من و سگ کوچکم…