چه بچه گربه ی خوبی
آموزش رایگان زبان انگلیسی > پکیج: داستان های مصور صوتی / مجموعه: مخلوقات کوچک / داستان انگلیسی: چه بچه گربه ی خوبیسرفصل های مهم
چه بچه گربه ی خوبی
توضیح مختصر
پسره، یه گربه کوچولو داره که خیلی دردسر سازه و خرابکاره، و وسایل همه رو به هم میریزه. برای همین، پدر از خونه میندازتش بیرون. ولی یه روز که یه سگ بد میاد تو حیاط و بچهها رو میترسونه، گربهی شجاع، سگ بد رو فراری میده و همه ازش خوششون میاد.
- سطح متوسط
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
این داستان انگلیسی را میتوانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید
راهنمای خواندن این داستان انگلیسی
نکته اول:
ابتدا میتوانید یکی دو بار بهصورت تفننی این داستان را بهصورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیکهای سایه و استراتژیهای گفتهشده در نوشتهی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیادهسازی نمایید.
نکته دوم:
اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.
فایل ویدیویی
متن انگلیسی داستان انگلیسی
What a good kitty
I have a good kitty. She likes to sleep. I like to play. She likes to play.
We play chase. My kitty is hard to catch.
I trick her with some milk. Then I catch my kitty.
She messes up my dad’s newspaper. Dad says, “bad kitty!” My kitty messes up my mom’s knitting. mom says, “bad, bad kitty!”
My kitty is messy. She messes up my little sister’s dolls. My little sister says, “bad, bad, bad kitty!”
My kitty spills Blue’s food. Blue barks, “woof, woof.” My kitty runs away. She scares the fish. She spills the trash with a loud, loud crash.
Oh, no! my kitty is in big trouble. Dad puts my kitty outside. My kitty is mad. She runs up a tree. The tree is very tall.
My kitty can’t get down. She cries and cries. Dad feels bad and climbs the tree. but he can’t reach my kitty. Dad gets stuck, too.
Mom calls the fire department. They come with a big fire truck. Fireman Joe saves my kitty and my dad.
Dad is not happy with my kitty. mom is not happy with my kitty. Little sister is not happy with my kitty. My kitty is sad.
I play with my kitty. Little sister plays in sandbox. She is still mad.
A big mean dog comes in our yard and growls at my little sister. Little sister is scared. I am, too.
My kitty is brave. She scares the mean dog away. Dad says, “what a good kitty!” mom says, “what a good kitty!”
Little sister says, “what a good kitty!” I knew that.
ترجمهی داستان انگلیسی
چه بچه گربهی خوبی
من یه گربهی خوب دارم. اون دوست داره بخوابه. من دوست دارم بازی کنم. اونم دوست داره بازی کنه.
ما همدیگه رو دنبال میکنیم. گرفتنِ گربهی من خیلی سخته.
من با کمی شیر سرشو شیره میمالم. بعد گیرش میندازم.
اون، روزنامههای پدرم رو درب و داغون میکنه. بابام میگه: “ای گربهی بد!” اون، بافتهای مامانم رو درب و داغون میکنه. مامان میگه: “ای گربهی بدِ بد!”
گربهام خرابکاره. اون، عروسکهای خواهر کوچولوم رو به هم ریخته. خواهر کوچولوم میگه: “ای گربهی بدِ بدِ بد!”
گربهام، غذای آبی رو میریزه زمین. آبی، پارس میکنه: “هاپ، هاپ.” گربهام، فرار میکنه. اون، ماهی رو میترسونه. اون، آشغالها رو با سر و صدای خیلی، خیلی بلند میریزه زمین.
وای، نه! گربهام تو دردسر خیلی بدی افتاده. بابا، گربهام رو میندازه بیرون از خونه. گربهام، عصبانیه. میره بالای درخت. درخت، خیلی بلنده.
گربهام، نمیتونه بیاد پایین. اون گریه میکنه و گریه میکنه. بابام ناراحت میشه و از درخت میره بالا. ولی دست بابام به گربه نمیرسه. بابام هم گیر میافته.
مامان به آتشنشانی زنگ میزنه. اونها، با یه کامیون آتشنشانیِ بزرگ میان. آتشنشان جو، گربه و پدرم رو نجات میده.
پدرم از دست گربهام عصبانیه. مامانم، از دست گربهام عصبانیه. خواهر کوچولو، از دست گربهام عصبانیه. گربهام ناراحته.
من، با گربهام بازی میکنم. خواهر کوچولو تو جعبهی ماسهای بازی میکنه. هنوزم، عصبانیه.
یه سگِ بدِ خیلی گُنده، میاد تو حیاطمون و رو خواهرم پارس میکنه. خواهر کوچولو، ترسیده. من هم ترسیدم.
گربهی من، شجاعه. اون، سگِ بد رو فراری میده. بابام میگه: “چه گربهی خوبی!” مامان میگه: “چه گربهی خوبی!”
خواهر کوچولو میگه: “چه گربهی خوبی!” من، از اول هم میدونستم.