داستان های مصور صوتی

24 مجموعه | 614 درس

من سمور دریایی ام

توضیح مختصر

سمور دریایی با نگهدارنده ی سمور دریایی و دوستش عروسک خرسی زندگی می کنه. سمور دریایی نمی-خواد نگهدارنده ی سمور دریایی بره سر کار و هر کاری می کنه تا مانع رفتنش بشه. ولی موفق نمیشه. بنابراین تصمیم میگیره کسب و کار خودش رو با عروسک خرسی راه بندازه رستوران تُست. ولی کارها درست پیش نمیره و رستوران بسته میشه. سمور دریایی فکر می کنه همش تقصیر عروسک خرسیه. ولی عروسک خرسی نیست، رفته! سمور دریایی، همه ی شب رو دنبال عروسک خرسی می گرده و بالاخره پیداش می کنه.

  • سطح سخت

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

راهنمای خواندن این درس

نکته اول:

ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیک‌های سایه و استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی نمایید.

نکته دوم:

اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.

فایل ویدیویی

متن انگلیسی درس

I am otter

Hi! I am otter. No one really knows where I came from. otter keeper says that he found me in a box on his doorstep one day.

He says back then I was very small. I’m still quite small, so I must have been really tiny. I wish I’d made the most of being that little. At first I was a bit scared of otter keeper. But luckily, teddy had just come to live with other keeper too.

Now I love otter keeper and teddy very much. we have so much fun together, you wouldn’t believe it! Especially on the weekend.

But then every Monday we get bad news: otter keeper will be going to work. I do all sorts of things to prevent otter keeper from leaving, like trying to stop Monday from happening altogether, or hiding his lunch where he will never find it. but my plans never work.

Teddy and I think it is very unfair that we don’t have jobs. So one day we decided to start our own business: a toast restaurant! After some basic training … we opened for business.

Right away, though, we ran into problems. First, teddy had forgotten to take the reservations. Next, teddy hadn’t told anyone have much over toast would cost. As a result, no one brought any spending money, which led to some embarrassing situations. Finally, teddy got several of the Toast orders wrong.

Some of the customers complained and had to be asked to leave the restaurant. That was the last straw. So teddy was fired and I gave his job to giraffe. But even with a new chef, the restaurant still has big problems.

But the biggest problem of all was: otter keeper had just come home. everyone had to hide. Luckily, otters are very good at hiding.

Unluckily, otter keepers are very good at finding otters. The Toast restaurant was shut down. Things had to be cleaned up. And everyone was sent home. I tried to explain to otter keeper that this had all been teddy’s fault. But wait … where was teddy?

I’ve been so mean to teddy, he’d probably run away to start a new toast restaurant with someone else. at bedtime, teddy still hadn’t turned up. And I couldn’t asleep. This was an emergency!

Luckily, in an emergency, you are allowed to wake up otter keeper. the search began …

after haunting almost all night, we were running out of places to look. then all of a sudden I had a clever thought …

teddy! Now everything is normal again.

otter keeper still goes to work. But I don’t mind as much, because I have my best friend back. And now, when things go wrong, I understand they are not actually teddy’s fault at all. They are giraffe’s.

ترجمه‌ی درس

من سمور دریایی ام

سلام! من سمور دریایی ام. هیچ کس نمی دونه من واقعاً از کجا اومدم. نگهدارنده ی سمور دریایی می گه، یه روز من رو روی پله ی در خونه اش تویِ یه جعبه پیدا کرده.

می گه، اون موقع ها من خیلی کوچیک بودم. هنوزم خیلی کوچیکم، پس باید اون موقع خیلی ریزه میزه بوده باشم. ای کاش می تونستم همه ی زندگیم رو انقدر کوچیک بمونم.

اوایل از نگهنداره ی سمور دریایی کمی می ترسیدم. ولی خوشبختانه، عروسک خرسی درست به موقع برای زندگی کردن با نگهدارنده ی سمور دریایی، سر رسید.

حالا، نگهدارنده ی سمور دریایی و عروسک خرسی رو خیلی دوست دارم. انقدر با هم خوش می گذرونیم، که نمی تونی باور کنی!

مخصوصاً اخر هفته ها.

ولی بعد، هر دوشنبه خبرهای بد می گرفتیم: نگهدارنده ی سمور دریایی باید می رفت سر کار.

همه نوع کار می کردم تا از سر کار رفتن نگهدارنده ی سمور دریایی جلوگیری کنم. مثل تلاش برای اینکه دوشنبه نیاد. یا قایم کردن نهارش، جایی که هرگز نتونه پیداش کنه. ولی نقشه هام هیچ وقت نمی گرفت.

عروسک خرسی و من فکر کردیم اصلاً منصفانه نیست که ما هم کار نداریم. بنابریان، یه روز تصمیم گرفتیم کار خودمون رو شروع کنیم: رستوران تُستی. بعد از چند آموزش اساسی … کارمون رو شروع کردیم.

گرچه، بلافاصله به مشکل برخوردیم. اول از همه عروسک خرسی یادش رفت رزروها رو بگیره. بعد، عروسک خرسی به هیچ کس نگفت قیمت تُست هامون چقدره. در نتیجه، هیچ کس پول همراهش نیاورد، که باعث شد یه وضع اسف بار پیش بیاد. و در آخر، عروسک خرسی چند تا از سفارش ها رو اشتباهی گرفت.

چند تا از مشتری ها شکایت کردند و مجبوریم شدیم ازشون بخوایم رستوران رو ترک کنن. دیگه صبرم تموم شد. بنابراین، عروسک خرسی اخراج شد و کارش رو به زرافه دادم. ولی حتی با سرآشپز جدید هم رستوران مشکلاتش رو داشت.

ولی بزرگترین مشکل این بود که؛ نگهدارنده ی سمور دریایی اومد خونه. همه باید قایم میشدن! خوشبختانه، سمورهای دریایی خوب قایم میشن.

متاسفانه، نگهدارنده ی سمورهای دریایی خوب سمورهای دریایی رو پیدا می کنن. رستوران تُست بسته شد. همه جا باید تمیز میشد. و همه فرستاده شدن خونه هاشون. سعی کردم به نگهدارنده ی سمور دریایی توضیح بدم که همه اش تقصیر عروسک خرسی بود. ولی صبر کن، ببینم … عروسک خرسی کو؟ خیلی با عروسک خرسی بد بودم، احتمالاً رفته با یه نفر دیگه رستوران تُست بزنه. موقع خواب، عروسک خرسی آفتابی نشد و من هم نتونستم بخوابم. یه موقعیت اضطراری پیش اومده بود!

خوشبختانه، مواقع اضطراری می تونی نگهدارنده ی سمور دریایی رو بیدار کنی. عملیات جست وجو آغاز شد …

بعد از اینکه تقریباً همه شب رو گشتیم، دیگه جایی نمونده بود که نگشته باشیم. بعد، یهویی که فکر هوشمندانه به ذهنم رسید …

عروسک خرسی!

حالا همه چی دوباره مثل قبل شده.

نگهدارنده ی سمور دریایی، هنوزم میره سر کار. ولی زیاد برام مهم نیست، چون بهترین دوستم دوباره پیشمه. حالا وقتی، چیزی اتفاق میفته می دونم که در واقع تقصیر عروسک خرسی نیست. تقصیرِ زرافه است.