داستان های مصور صوتی

24 مجموعه | 614 درس

در قلب من

توضیح مختصر

قلب ها می تونن احساست زیادی داشته باشن. بعضی روزها شادن و بعضی روزها غمگین. بعضی روزها امیدوار و بعضی روزها ناامید. بعضی روزها ، احساساتشون بلنده و بعضی روزها، احساساتشون آروم و بی صداست ...

  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

راهنمای خواندن این درس

نکته اول:

ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیک‌های سایه و استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی نمایید.

نکته دوم:

اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.

فایل ویدیویی

متن انگلیسی درس

In my heart

My heart is full of feelings, big feelings and small feelings. Loud feelings and quiet feelings. Quick feelings and slow feelings. My heart is like a house, with all these feelings living inside.

Sometimes my heart feels like a big yellow star, shiny and bright. I smile from to ear and twirl around so fast, I feel as if I could take off into the sky. This is when my heart is happy.

Other times, my heart feels strong. I stand up tall, as if I can touch the clouds. New people and places don’t frighten me. I can do it! Watch me go! This is when my heart is brave.

When I get really angry, my heart feels as if it’s going to explode! don’t come near me! my heart is yelling, hot and loud. this is when my heart is mad.

But other times, my heart is cool! I bob along gently like a balloon on a string. my heart feels lazy and slow, as quiet as snowfall. this is when my heart is calm.

On harder days, mean words hurt my feelings and my heart feels hurt too. it’s fragile and delicate, but it can be healed with extra kisses. this is when my heart is broken.

Some days my heart feels as heavy as an elephant. there’s a dark cloud over my head, and tears fall like rain. this is when my heart is sad.

But my heart doesn’t stay sad. like a springtime after winter, the sun comes out again. my heart grows tall, like a plant reaching toward the Sky. this is when my heart is hopeful.

Eek! when I see something scary, my heart beats fast. I feel cold, as if a chilly breeze has crawled up my neck, and I run away as fast as I can. this is when my heart is afraid.

When it’s time for a bit of fun, my heart feels full of giggles and Wiggles. Abracadabra! I hop around like a bouncy bunny. This is when my heart is silly.

Sometimes I hide my heart away where no one can see, like my small treasure. I don’t want anyone to look at me. safe on my swing, I can watch the world from up above. that this is when my heart is shy.

My heart Can Feel So Many feelings, and yours can too! today, my heart is proud. How does your heart feel?

ترجمه‌ی درس

در قلب من

قلب من پر از احساساته. احساسات بزرگ و احساسات کوچک. احساسات پر سو صدا و احساسات بی صدا. احساسات تند و احساسات آرام. قلبم مثل یه خونه است که همه ی این احساسات توش زندگی می کنن.

بعضی وقت ها، قلبم حس می کنه یه ستاره ی بزرگ، زرد، درخشان و روشنه. من گوش تا گوش لبخند می-زنم و با سرعت به اطرافم می چرخم. احساس می کنم می تونم از تو آسمونا حرف بزنم. این وقتیکه قلبم خوشحاله.

وقت های دیگه، قلبم احساس قوی بودن می کنه. بلند می ایستم، مثل اینکه می تونم ابرها رو لمس کنم. حالا آدم ها و مکان ها من رو نمی ترسونن. می تونم انجامش بدم! تماشام کن! این وقتیه که قلب من شجاعه.

وقتی من خیلی عصبانی ام، قلبم مثلِ اینِ که می خواد منفجر بشه. نزدیکم نشو! قلبم با صدای بلند و پر حرارت داد می زنه. این وقتیه که قلبم عصبانیه.

ولی وقت های دیگه، قلبم آروم و خونسرده. مثل یه بادکنک سر یه نخ، به آرومی تو اطراف حرکت می کنم. قلبم حس تنبلی و آرومی داره، به آرومی باریدن برف. این وقتیه که قبل من آرومه.

تو روزهای سخت، حرف های بد احساساتم رو جریحه دار می کنن و قلبم هم به درد میاد. شکستنی و ظریفه، ولی با بوسه های اضافی خوب میشه. این وقتیه که قلبم شکسته.

بعضی روزها، قلبم به اندازه ی یه فیل احساس سنگینی می کنه. یه ابر تیره بالای سرمه، و اشک ها مثل یه بارون میریزن. این وقتیه که قلبم غمگینه.

ولی قلبم غمگین نمی مونه. مثل بهار بعد زمستون، آفتاب دوباره درمیاد. قلبم، قد می کشه، مثل یه گیاه که به آسمون میرسه. این زمانیکه قلبم پر از امیده.

وای! وقتی یه چیز ترسناک می بینم، قلبم به تندی میزنه. مثل وقتی که یه نسیم خنک می پیچه دور گردنم، احساس سرما می کنم، و با نهایت سرعتم می دوم و دور میشم. این زمانیکه قلبم ترسیده.

وقتی، زمانِ کمی خوش گذرونیه، قلبم پر از قهقهه و جوش و خروشه. هچی مجی! مثل یه خرگوشِ فنری تو دور و بر می جهم. این زمانیکه قلبم احساس بچگی می کنه.

گاهی اوقات، قلبم رو مثل یه گنجینه ی مخفیم جایی که کسی نتونه ببینه، قایم می کنم. نمی خوام کسی نگام کنه. روی تابم می تونم کل دنیا رو از بالا تماشا کنم. این زمانیکه قلبم خجالتیه.

قلبم می تونه احساست زیادی داشته باشه، و قلب تو هم همین طور! امروز، قلبم احساس غرور می کنه. قلب تو چه احساسی داره؟