داستان های مصور صوتی

24 مجموعه | 614 درس

مکس در شب

توضیح مختصر

مکس می خواد بخوابه. میره تا به همه شب بخیر بگه. ولی مکس، ماه رو نمی بینه تا بهش شب بخیر بگه. پس از خونه میاد بیرون و میره بالاترین جاها. ولی باز هم ماه دیده نمیشه. در نهایت، باد صدای مکس رو می شنوه و ابرها رو کنار میزنه و مکس ماه رو می بینه و بهش شب بخیر می گه. ماه بهش می گه، من صدای تو رو از خونه می شنوم که بهم شب بخیر می گی. نیاز نیست برای شب بخیر گفتن بیای بیرون.

  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

راهنمای خواندن این درس

نکته اول:

ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیک‌های سایه و استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی نمایید.

نکته دوم:

اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.

فایل ویدیویی

متن انگلیسی درس

Max at night

This is max. It’s way past Max’s bedtime. Max is very sleepy.

Max has drunk his milk. Max has brushed his teeth. Max has cleaned behind his ears.

Now Max is going to say good night … “Goodnight, fish,” says Max. “Goodnight, Box,” says Max. “Good night, spider,” says Max. “goodnight, Moon,” says Max. But moon is nowhere to be seen.

“Moon … moon! Where are you, moon?” Says Max. “Maybe I’ll see moon from outside …”

Max steps out into the Starlit night. “good night, Night,” says Max. “Have you seen Moon?” But the night is dark and quiet. “Maybe I’ll see the moon if I get a little higher,” Thinks Max.

Max tiptoes carefully up onto the sleeping dog. “Goodnight, dog,” Whispers Max. “have you seen the moon?” But the sleeping dog is sleeping.

Max climbs up a tall, tall tree and creeps out along a branch. “Goodnight, tree,” says Max. “Do you know where I can find moon?” But the tall, tall tree only rustles in the breeze. Max climbs even higher, up among the rooftops. “Goodnight, rooftops,” says max. “have you seen Moon?” But the rooftops are silent. “Hmm, Maybe If I get much higher …” thinks Max. maybe from the tallest building?”

Max Climbs up and up and up. “Good night, tallest building,” says Max. “Can you see Moon?” But the tallest building says nothing. “Oh, moon. Where are you, Moon?” Says Max.

Max is very tired, but he Climbs up even higher, to the highest of the High hills, Where the wind blows Cold and strong. “Goodnight, hill,” says Max. “Please tell me, have you seen moon?” But the highest of the high heels Just whistles in the wind. Max has had enough.

mooooon! Where are you?

Up on the highest of the high hills, the wind hears Max and blows and blows and blows the clouds away …

And there, full and brilliant, in the night sky … “Moon!” “Good night, Max,” whispers moon. “And thank you very much for coming.” “Good night, Moon,” yawns max. “It’s been a long, long night. Now I can go to bed.”

“Max,” calls moon across the night sky. “Did you know that I can hear you When you say goodnight at home?” “Oh,” says Max. “Now you’re telling me! Well, thank you, that’s very good to know that.”

Max is tired and happy. He walked back along the rooftops … And clambers down a tall, tall tree. Max creeps carefully over the sleeping dog, and sleepy you very sleepy, He climbs the stairs to the bed.

“Sleep tight, max,” says moon. But Max doesn’t hear. Max is snoring, snoring, snoring, fast asleep.

ترجمه‌ی درس

مکس در شب

این مکسه. از وقتِ خوابِ مکس می گذره. مکس خیلی خوابش میاد.

مکس شیرش رو خورد. مکس دندوناش رو مسواک زد. مکس پشت گوش هاش رو تمیز کرد.

حالا مکس میره که شب بخیر بگه … مکس می گه: “شب بخیر ماهی.” مکس می گه: “شب بخیر جعبه.” مکس می گه: “شب بخیر عنکبوت.” مکس می گه: “شب بخیر ماه.” ولی ماه هیچ جا دیده نمیشه.

مکس میگه: “ماه … ماه! کجایی ماه؟ شاید از بیرون بتونم ماه رو ببینم …”

مکس توشبی که با نور ستاره ها روشن شده، قدم بیرون گذاشت. مکس می گه: “شب بخیر شب. ماه رو دیدی؟” ولی شب تاریک و ساکته. مکس فکر می کنه: “شاید اگه کمی بالاتر برم، بتونم ماه رو ببینم.”

مکس با دقت با نوک انگشتاش میره روی سگی که خوابیده. مکس آروم میگه: “شب بخیر، سگ. تو ماه رو دیدی؟” ولی سگِ خوابیده، هنوزم خوابیده.

مکس از یه درختِ بلندِ بلند میره بالا و تا سرِ یه شاخه می خزه. مکس می گه: “شب بخیر درخت. می دونی ماه رو کجا می تونم پیدا کنم؟” ولی درختِ بلندِ بلند فقط با وزش نسیم خش خش می کنه. مکس میره بالاتر، رویِ یه پشت بوم خونه. مکس می گه: “شب بخیر پشت بوم. تو ماه رو دیدی؟” ولی پشت بوم هم ساکته. “هممم، اگه کمی بالاتر برم، شاید ….” مکس فکر می کنه. “شاید از روی بلندترین ساختمون؟”

مکس میره بالاتر و بالاتر و بالاتر. مکس می گه: “شب بخیر بلندترین ساختمون. می تونی ماه رو ببینی؟” ولی بلندترین ساختمون چیزی نمیگه. مکس میگه: “آه ماه! کجایی ماه؟”

مکس خیلی خسته است، ولی حتی جای بلند تر هم صعود می کنه، روی بلندترین تپه از تپه های بلند ، جایی که باد سرد و شدید میوزه. مکس می گه: “شب بخیر تپه. لطفاً بهم بگو، ماه رو دیدی؟” ولی بلندترین تپه از تپه های بلند فقط تو باد سوت می کشه. مکس بسش بود دیگه ….

ماااااااااااااه! کجااااااااااااااایی؟

رویِ بلندترین تپه از تپه های بلند، باد صدای مکس رو میشنوه و می وزه و می وزه و می وزه و ابرها رو کنار میزنه.

و اونجاست، ماهِ کامل و درخشان تو آسمون! ماه به آرومی می گه: “شب بخیر، مکس. و بابت اومدنت خیلی ممنونم.” مکس خمیازه می کشه و می گه: “شب بخیر، ماه. یه شب خیلی خیلی طولانی ای بود. حالا می-تونم برم بخوابم.”

ماه از تو آسمونِ شب صدا زد: “مکس، می دونستی من صدات رو وقتی از خونه شب بخیر می گی، می-شنوم؟” مکس می گه: “آه،حالا بهم می گی! خوب، ممنونم. خوب شد که فهمیدم.”

مکس خسته و خوشحاله. اون از رو پشت بوم ها، برمی گرده، و از درخت خیلی خیلی بلند میاد پایین، از روی سگِ خوابیده با دقت می خزه پایین، و خواب آلود و خیلی خواب آلود- از پله ها میره بالا تا برسه به تخت خوابش.

ماه می گه: “خوب بخوابی، مکس.” ولی مکس نمیشنوه. مکس توی یه خوابِ عمیق، خر و پف می کنه و خر و پف می کنه و خر و پف می کنه.