داستان های مصور صوتی

24 مجموعه | 614 درس

خرمگس و زنبور عسل

توضیح مختصر

زنبور عسل خسته بود و می خواست روی یه گل کمی استراحت کنه. ولی خر مگس از قبل اونجا بود. پس دعواشون شد و هر کدوم یکی از بال هاشون رو از دست دادن. پس نمی تونستن با یه بال پرواز کنن. قورباغه گرفتشون تا برای شام بخورتشون. زنبور عسل و خرمگس همدیگه رو گرفتن و با هم پرواز کردن و دور شدن. اونها با هم روی یه گل فرود اومدن و دوتایی روش استراحت کردن.

  • سطح سخت

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

راهنمای خواندن این درس

نکته اول:

ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیک‌های سایه و استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی نمایید.

نکته دوم:

اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.

فایل ویدیویی

متن انگلیسی درس

Horsefly and honeybee

Honeybee was tired. so she stretched and yawned and plopped down inside of flower for a nap. but horsefly was already inside.

they had a fight. it wasn’t pretty. horsefly lost a wing. honeybee lost a wing, too. “drat!” said horsefly. then he ran away. “drat!” said honeybee. and she run away, too.

honeybee started the Long Walk Home. she walked slowly and took lots of breaks. honeybee wasn’t used to walking, but with just the one wing she couldn’t fly.

then she came upon a pond. what could she do? She couldn’t fly over it. suddenly, she was grabbed from behind.

“Drat!” said honeybee. bullfrog licked his lips as he carried her deep into the pond.

he plopped honeybee down on a lily pad- right next to horsefly! Then bullfrog went away in search of more dinner. “drat!” Said horsefly. “drat!” said honeybee. they sat there for a long time. horsefly pouted. honeybee pouted. horsefly moaned. honeybee moaned.

and then they heard bullfrog coming back. horsefly grabbed honeybee. honeybee grabbed horsefly. They each flapped a wing - and up they went!

“drat!” said bullfrog. he hopped faster.

he shot his sticky tongue into the air after them. but horsefly and honeybee were already out of reach. “drat!” Said bullfrog.

together, honeybee and horsefly flew far away.

They flew and flew, and finally they landed on a flower.

and there was plenty of room for them both.

ترجمه‌ی درس

خرمگس و زنبور عسل

زنبور عسل خسته بود. پس بدنش رو کش داد و خمیازه کشید و برای یه چرت، تلپی رفت توی یه گل. ولی خرمگس از قبل اون تو بود.

اونها دعوا کردن. قشنگ نبود. خر مگس یه بالش رو از دست داد. زنبور عسل هم یه بالش رو از دست داد. خر مگس گفت: “لعنتی!” بعد فرار کرد و رفت. زنبور عسل گفت: “لعنتی!” و اون هم فرار کرد.

زنبور عسل شروع کرد راه طولانی تا خونه رو به پیاده رفتن. اون آروم می رفت و کلی می ایستاد تا نفس تازه کنه. زنبور عسل عادت نداشت پیاده بره، ولی فقط با یه بال نمی تونست پرواز کنه.

بعد به یه تالاب رسید. چیکار می تونست بکنه؟ نمی تونست از روش پرواز کنه. یهویی، از پشت گرفتنش.

زنبور عسل گفت: “لعنتی!” قورباغه در حالیکه لبهاش رو لیس میزد، زنبور عسل رو تا وسط تالاب برد.

زنبور عسل رو تلپی گذاشت رو برگ زنبق آبی، درست کنار خرمگس! قورباغه رفت تا غذای بیشتری برای شامش پیدا کنه. خر مگس گفت: “لعنتی!” زنبور عسل گفت: “لعنتی!” اونها یه مدت طولانی اونجا نشستن. خر مگس اخم کرد. زنبور عسل اخم کرد. خرمگس گریه و زاری کرد. زنبور عسل گریه و زاری کرد.

و بعد شنیدن که قورباغه داره بر می گرده. خر مگس، زنبور عسل رو گرفت. زنبور عسل، خر مگس رو گرفت. اونها هر کدوم یه بال شون رو زدن. و رفتن بالا!

قورباغه گفت: “لعنتی!” اون سریع پرید.

اون، زبون چسبناکش رو دنبال اونها پرت کرد تو هوا. ولی خر مگس و زنبور عسل دور شده بودن. قورباغه گفت: “لعنتی!”

خر مگس و زنبور عسل با هم پرواز کردن و رفتن.

اونها، پرواز کردن و پرواز کردن و در نهایت روی یه گل فرود اومدن.

و اونجا کلی جا برای هر دوشون بود.