داستان های مصور صوتی

24 مجموعه | 614 درس

وقتی بچه ی جدید بیاد، من میرم

توضیح مختصر

اولیور یه پسر کوچیکه که قراره به زودی برادر بزرگ بشه. ولی یه کم حسادت بچه رو می کنه و نمی خواد وسایل قدیمی بچه گونه اش رو بده به بچه. و می خواد که مامانش همش برای اون باشه. ولی مامانش بهش می گه که چقدر براش خاصه و بدون اون چقدر بدبخت میشه.

  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

راهنمای خواندن این درس

نکته اول:

ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیک‌های سایه و استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی نمایید.

نکته دوم:

اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.

فایل ویدیویی

متن انگلیسی درس

When the new baby comes, I’m moving out

“Why are you painting my old high chair?” “I’m getting it ready for the new baby.”

“the new baby! But that’s my high chair. and my crib. you’re going to paint that too? And all my old things! You didn’t even ask me.” “I need those things! This was going to be my spaceship launching pad. and this is my cage for all my wild animals. you can’t give my cage away.” “how would you like it if I gave your bed away- or your rocking chair?” “I’m sorry, Oliver. I didn’t think you wanted old baby things.” “But I do want them- I do. I need them. they’re mine. look! You don’t even have a lap anymore. that baby is taking up all the room, and it isn’t even born yet.” “I don’t like you anymore. I’m going to throw you in the garbage can! And I’ll put that lid on too. and pound it with a stick. and I won’t give you any food. I’ll take you to the dump. And I throw Ashes on you.” “I’ll leave you there. and you’ll be sorry- both of you” “what a terrible place to leave us- the dump!” “Well, you could stay here if you want to, and I’ll leave.” “I’ll go live in my tree house. or maybe I’ll camp in the woods- in my tent.”

“I wish you wouldn’t go away. I’ll be so very sad and lonely without you.” “you would? You really would miss me?” “Even more than that. I’d be miserable without you.” “who would cut out the cookies when I roll out the dough? And who would play hide and seek with me?” “I guess that baby won’t be much fun for you either. I better stay with you.” “you know Oliver, Big Brothers got to do lots of very special things.” “they do?” “You bet they do!”

“Hurry up, baby, I have lots of plans. I can’t wait to be a big brother.”

ترجمه‌ی درس

وقتی بچه ی جدید بیاد، من میرم

“چرا داری صندلی بلند قدیمیم رو رنگ میزنی؟” “دارم برای بچه ی جدید آماده اش می کنم.”

“بچه ی جدید؟ ولی اون صندلی بلند منه: و گهواره ی من، اون هم می خوای رنگش کنی؟ و همه ی وسایل قدیمیم رو! حتی از من سوال هم نکردی.”

من همه ی اون چیزها رو لازم دارم. این قرار بود سکوی پرتاب سفینه ی فضایی من باشه. و این هم غارِ حیوون های وحشی منه. نمی تونی غارم رو بدی بره.

دوست داشتی من تخت خواب تو رو میدادم میرفت یا راکینگ چِیرت رو؟ “متاسفم اولیور. نمی دونستم همه ی اون وسایل قدیمی بچه گونت رو می خوای.”

“ولی من اونها رو می خوام. می خوام. لازمشون دارم. اونها مال منن. ببین، حتی دیگه رو زانوهات جا نیست. این بچه همه جا رو گرفته. و هنوز حتی به دنیا هم نیومده.”

دیگه دوستت ندارم. می ندازمت تو سطل آشغال. درش رو هم می ذارم. و با چوب می کوبمش. و بهت غذا نمیدم. و می برمت به آشغالدونی و روت خاکستر میریزم.

و می ذارم همونجا بمونی. و تو پشیمون می شی. هر دو تاتون. “چه جای بدی برای گذاشتنمون انتخاب کردی- آشغالدونی!” “خوب، اگه بخوای می تونی اینجا بمونی. من میرم.”

“من میرم تو خونه ی درختیم زندگی کنم. یا شاید وسط جنگل چادر بزنم.”

“ای کاش که نمی رفتی. بدون تو خیلی خیلی ناراحت و تنها میشم.” “میشی؟ واقعاً دلت برام تنگ میشه؟” “حتی بیشتر از اون. بدون تو بدبخت میشم.”

کی می خواد وقتی من خمیر رو گرد کردم، کلوچه ها رو بِبُره؟ و کی با من قایم موشک بازی می کنه؟” “فکر کنم با این بچه زیاد بهت خوش نگذره و بهتره باهات بمونم.”

“می دونی چیه اولیور. برادرهای بزرگ کلی کار مخصوص باید انجام بدن.” “واقعاً؟” “شرط میبندم که اینطوره.”

“زود باش بچه، من کلی نقشه دارم. نمی تونم بیشتر از این برای برادر بزرگ شدن، منتظر بمونم.”