داستان های مصور صوتی

24 مجموعه | 614 درس

ورود فیل ها اکیداً ممنوع

توضیح مختصر

امروز روز باشگاه حیوونهای خونگیه. اونجا پر از گربه و سگ و ماهیه، اما ورود فیل ها اکیداً ممنوعه.

  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

راهنمای خواندن این درس

نکته اول:

ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیک‌های سایه و استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی نمایید.

نکته دوم:

اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.

فایل ویدیویی

متن انگلیسی درس

Strictly No Elephants

The trouble with having a tiny elephant for a pet is that you never quite fit in. No one else has an elephant.

Every day I take my elephant for a walk. His is a very thoughtful sort of walk. He doesn’t like the cracks in the sidewalk much. I always go back and help him over. That’s what friends do: lift each other over the cracks.

Today I’m walking my tiny elephant to Number 17. It’s Pet Club Day and everyone will be there. “Come along. There’s a good boy.” I coax him the last few feet. “It’ll be fine.” When I look up, there’s a sign on the door. Strictly No Elephants.

My tiny elephant leads me back to the sidewalk, never minding the cracks. That’s what friends do: brave the scary things for you.

“Did you try to go to the pet club meeting too?” the girl asks. “Yes,” I say. “But they don’t allow elephants.” “The sign didn’t mention skunks.” the girl says. “But they don’t want us to play with them either.” “They don’t know any better.” I tell her.

“He doesn’t stink.” the girl adds. “No, he doesn’t.” I agree. “What if we start our own club?” “Come along,” I say, making certain that my tiny elephant follows me. Because that’s what friends do: never leave anyone behind.

“We can play here,” one of our new friends says. “All of us.” So we paint our own sign. All Are Welcome! My tiny elephant will give you directions if you need them. Because that’s what friends do.

ترجمه‌ی درس

ورود فیل ها اکیداً ممنوع

اینکه به عنوان حیوون خونگی یه فیل فسقلی داشته باشی یه مشکلی داره و اونم اینه که هیچوقت هیچ جایی جات نیست. چون هیچکس دیگه ای فیل نداره.

من هر روز فیلم رو میبرم پیاده روی. قدم زدن اون خیلی باملاحظه است. زیاد از شیار های توی پیاده رو خوشش نمیاد. همیشه من میرم عقب و کمکش میکنم که رد شه. این همون کاریه که دوست ها انجام میدن: همدیگه رو از روی شیارها رد میکنن.

امروز دارم فیل فسقلیم رو میبرم پلاک 17. امروز روز باشگاه حیوونهای خونگی و همه میان اونجا. دنبالم بیا. آفرین پسر. تشویقش میکنم که چند متر آخر رو هم بیاد. مشکلی نیست. وقتی بالا رو نگاه میکنم، یه تابلو روی در زدن که روش نوشته: ورود فیل ها اکیداً ممنوع!

فیل فسقلیم من رو برمیگردونه توی پیاده رو و هیچ اهمیتی هم به شیارها نمیده. این همون کاریه که دوست ها انجام میدن: به خاطر تو با شجاعت به استقبال کارهای ترسناک میرن.

دختره میپرسه: تو هم سعی کردی بری جلسه ی باشگاه حیوونهای خونگی؟ من میگم: آره. اما ورود فیل ها قدغنه. دختره میگه: روی تابلو چیزی راجع به راسوها ننوشته. اما نمیخوان ما هم باهاشون بازی کنیم. من بهش میگم: عقلشون نمیرسه.

دختره اضافه میکنه: راسوم بو نمیده. من موافقت کنان میگم: نه، بو نمیده. چطوره ما باشگاه خودمون رو راه بندازیم؟ به فیلم میگم: دنبالم بیا و حواسم هست که فیل فسقلیم دنبالم بیاد. چون این همون کاریه که دوست ها انجام میدن: هیچ کس رو جا نمیذارن.

یکی از دوستای جدیدمون میگه: میتونیم اینجا بازی کنیم. همه مون. پس ما هم تابلوی خودمون رو درست می کنیم. از ورود همه استقبال میشه! اگه بخواین فیل فسقلیم راه رو نشونتون میده. چون این همون کاریه که دوست ها انجام میدن.