داستان های مصور صوتی

24 مجموعه | 614 درس

دانه هندوانه

توضیح مختصر

در این داستان بامزه، یک تمساح عاشق هندوانه، نگران دانه ای است که قورت داده است.

  • سطح متوسط

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

راهنمای خواندن این درس

نکته اول:

ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیک‌های سایه و استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی نمایید.

نکته دوم:

اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.

فایل ویدیویی

متن انگلیسی درس

THE WATERMELON SEED

I love watermelon!

CHOMP! CHOMP! CHOMP!

It’s the best.

Ever since I was a teeny, tiny baby crocodile, it’s been my favorite.

CHOMP! SLURP! CHOMP!

I like it for breakfast, I like it for lunch. I like a big salty slab for dinner . . . and I love it for dessert!

I love watermelon!

Gulp.

I just swallowed a seed.

I SWALLOWED A SEED!

It’s growing in my guts!

Soon vines will come out of my ears!

My stomach will stretch!

My skin will turn pink!

I don’t want to be in a fruit salad!

SOMEBODY PLEASE HELP ME!

GRUMBLE GRUMBLE

Oh no!

I can feel it growing inside me!

It’s happening right now!

My stomach feels funny . . . . BUUUUUURRRRRRPPP!!!

Oh. Here’s the seed.

That was too close!

No more melon for me.

NEVER AGAIN!

Well, maybe just a teeny, tiny bite.

CHOMP! CHOMP! CHOMP!

ترجمه‌ی درس

دانه هندوانه

من عاشق هندوانه هستم.!

ملچ ملچ! ملچ ملچ! ملچ ملچ!

بهترین است.

از زمانی که یک بچه تمساح کوچولو و ریزه پیزه بودم مورد علاقه من بود.

ملچ ملچ! هش هش! ملچ ملچ!

دوست دارم موقع صبحانه بخورمش، دوست دارم موقع نهار بخورمش. دوست دارم یک تکه بزرگ بامزه اش را موقع شام بخورم … و عاشقش خوردنش برای دسر هستم.

من عاشق هندوانه هستم.

هلپ.

همین حالا یک دانه را قورت دادم.

یک دانه را قورت دادم!

در حال رشد در روده هایم است.

به زودی از گوشهایم ساقه بیرون می آید.

شکمم کش می آید!

پوستم صورتی می شود!

نمی خواهم در سالاد میوه باشم!

لطفاً کسی کمکم کند!

خر خر خر خر

وای نه!

می توانم بزرگ شدنش را در خودم احساس کنم!

همین حالا در حال اتفاق افتادن است!

احساس عجیبی در شکمم دارم . . . . آررررررووووووغغغ!!!

اوه. این هم از دانه.

خیلی نزدیک بود!

دیگر هندوانه نمی خورم.

دوباره هرگز!

خب، شاید فقط یک گاز کوچولو ریزه پیزه.

ملچ ملچ! ملچ ملچ! ملچ ملچ!