پیت گربه هه و کاپ کیک های گمشده
آموزش رایگان زبان انگلیسی > پکیج: داستان های مصور صوتی / مجموعه: پیت گربه / داستان انگلیسی: پیت گربه هه و کاپ کیک های گمشدهسرفصل های مهم
پیت گربه هه و کاپ کیک های گمشده
توضیح مختصر
یه نفر تمام کاپ کیک ها رو خورده، اما آخه کی؟
- سطح متوسط
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
این داستان انگلیسی را میتوانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید
راهنمای خواندن این داستان انگلیسی
نکته اول:
ابتدا میتوانید یکی دو بار بهصورت تفننی این داستان را بهصورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیکهای سایه و استراتژیهای گفتهشده در نوشتهی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیادهسازی نمایید.
نکته دوم:
اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.
فایل ویدیویی
متن انگلیسی داستان انگلیسی
Pete the Cat and the Missing Cupcakes
Pete and Gus were as busy as could be. They were getting ready for the cupcake Party. It started at three. They were making cupcakes for everyone. Pete and Gus counted them just for fun! They had ten when they were done.
OH NO! HANG ON! Some of the cupcakes were gone! They were sure there had been ten. Pete said, “Maybe we need to count again!” They counted the cupcakes lined up straight. Now there were only eight!
It looked like someone taken two. BUT WHO? Pete and Gus did not know what to do!
Just then they found a clue. Gus said,” look what I have found. sprinkles on the ground! I bet it was squirrel. She loves sprinkles.”
Squirrel said,” it wasn’t me! It couldn’t be! I’ve been at the spelling bee!”
Uh-oh. More cupcakes are missing. Come and see!” THIS WAS TOO WEIRD! Two more cupcakes had disappeared! Now there were only six! Someone must be playing tricks! BUT WHO? Pete and Gus did not know what to do!
Just then they found another clue! Pete said,” I bet it was Alligator! He loves to eat.
Alligator said,” It wasn’t me! It couldn’t be! I’ve been learning my ABCs!”
“Uh-oh. More cupcakes are missing. Come and see!” Now there were only four! Someone had taken two more! BUT WHO? Pete and Gus did not know what to do!
Just then they found another clue. “I bet it was Turtle,” said Pete. “I know Turtle loves sweets.” Turtle said, “It wasn’t me! It couldn’t be! I’ve been swimming in the sea!”
“Uh-oh. More cupcakes are missing. Come and see!” What on earth was going on? All the cupcakes were now GONE! Pete and Gus did not know what to do! They started looking for another clue.
They found Grumpy Toad with icing on his face! Pete and Gus have solved the case. “I am so sorry! IT WAS me! I could not stop with just one! I ate and ate ‘til there were none!”
Everyone agreed—Grumpy Toad would have to miss the fun. He could not come after what he had done.
Pete said,” but wait! Grumpy Toad made a mistake. This is true. Let’s give him a second chance. That’s what friends do!” Pete told Grumpy Toad they would give him another chance. He was so excited. He did a happy dance!
The night of the party was so much fun. Grumpy Toad brought more than enough Cupcakes for everyone!
ترجمهی داستان انگلیسی
پیت گربه هه و کاپ کیک های گمشده
پیت و گاس حسابی سرشون شلوغ بود. اونها داشتن برای مهمونی کاپ کیک خوری آماده میشدن. مهمونی ساعت سه شروع می شد. اونها داشتن برای همه کاپ کیک درست می کردن.
پیت و گاس محض تفریح کاپ کیک ها رو شمردن. وقتی کارشون تموم شد ده تا کاپ کیک داشتن.
وای نه! صبر کن!
چند تا از کاپ کیک ها غیب شده بودن! اونها مطمئن بودن که ده تا کاپ کیک داشتن.
پیت گفت: شاید باید دوباره بشمریمشون!
اونها کاپ کیک ها رو به صف کردن و شمردن. الآن فقط هشت تا مونده بود. انگار یه نفر دوتاشون رو برداشته بود. اما آخه کی؟ پیت و گاس نمیدونستن چیکار کنن. اما همون موقع یه سرنخ پیدا کردن.
گاس گفت: ببین چی پیدا کردم، روی زمین پودر کیک ریخته! مطمئنم کار سنجابه. اون عاشق پودر کیکه.
سنجاب گفت: کار من نبود! امکان نداره! من داشتم تو مسابقه ی هجی کردن شرکت می کردم!
اوه اوه. چند تا کاپ کیک دیگه هم گم شدن. بیاین ببینین!
خیلی عجیب بود! دو تا کاپ کیک دیگه هم غیبشون زده بود! الآن فقط شش تا کاپ کیک مونده بود! حتماً یه نفر داشت باهاشون شوخی می کرد! اما آخه کی؟ پیت و گاس نمیدونستن چیکار کنن. اما همون موقع یه سرنخ دیگه پیدا کردن.
پیت گفت: مطمئنم کار تمساحه! اون عاشق خوردنه.
تمساح گفت: کار من نبود! امکان نداره! من داشتم الفبا یاد می گرفتم!
اوه اوه. چند تا کاپ کیک دیگه هم گم شدن. بیاین ببینین!
حالا فقط چهار تا کاپ کیک مونده بود! یه نفر دو تا دیگه هم برداشته بود! اما آخه کی؟ پیت و گاس نمیدونستن چیکار کنن. اما همون موقع یه سرنخ دیگه پیدا کردن.
پیت گفت: مطمئنم کار لاک پشته. میدونم که لاک پشت عاشق شیرینیه.
لاک پشت گفت: کار من نبود! امکان نداره! من داشتم توی دریا شنا می کردم!
اوه اوه. چند تا کاپ کیک دیگه هم گم شدن. بیاین ببینین!
یعنی چه خبر شده بود؟ حالا کل کاپ کیک ها غیبشون زده بود! پیت و گاس نمیدونستن چیکار کنن. پس دنبال یه سرنخ دیگه گشتن. بعد وزغ غرغرو رو دیدن که روی صورتش خامه مالیده بود. حالا دیگه پیت و گاس جواب سؤال رو پیدا کردن.
خیلی معذرت میخوام! کار من بود! با یه دونه کاپ کیک سیر نشدم! اونقدر خوردم تا دیگه هیچی نموند!
همه موافق بودن که وزغ غرغرو نمیتونه همراه اونها تفریح کنه. بعد از کاری که کرده بود نمیشد توی مهمونی شرکت کنه.
پیت گفت: اما صبر کنین! وزغ غرغرو اشتباه کرده. درسته. اما بیاین یه فرصت دیگه بهش بدیم. دوستی یعنی همین!
پیت به وزغ غرغرو گفت که حاضرن یه فرصت دیگه بهش بدن. وزغ اونقدر ذوق کرد، که از خوشحالی براشون رقصید. شب مهمونی خیلی خوش گذشت. وزغ غرغرو اونقدر کاپ کیک برای همه آورده بود که اضافه هم اومد!