پیت گربه هه و چهار دکمه ی شیکش

آموزش رایگان زبان انگلیسی > پکیج: داستان های مصور صوتی / مجموعه: پیت گربه / داستان انگلیسی: پیت گربه هه و چهار دکمه ی شیکش

داستان های مصور صوتی

24 مجموعه | 614 داستان انگلیسی

پیت گربه هه و چهار دکمه ی شیکش

توضیح مختصر

پیت گربه هه عاشق چهار تا دکمه ی شیکشه، اما ببینیم بدون اونها هم میتونه آواز بخونه؟

  • سطح متوسط

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این داستان انگلیسی را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

راهنمای خواندن این داستان انگلیسی

نکته اول:

ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیک‌های سایه و استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی نمایید.

نکته دوم:

اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.

فایل ویدیویی

متن انگلیسی داستان انگلیسی

Pete the Cat and His Four Groovy Buttons, Written by Eric Litwin, art by James Dean

Pete the Cat put on his favorite shirt with four big, colorful, round, groovy buttons. He loved his buttons so much, he sang this song.

“My buttons, my buttons, my four groovy buttons, My buttons, my buttons, my four groovy buttons.”

OH NO! One of the buttons popped off and rolled away. How many buttons are left?

THREE!

four minus one equals three.

Did Pete cry? Goodness, no! Buttons come and buttons go. He kept on singing his song.

“My buttons, my buttons, my three groovy buttons, My buttons, my buttons, my three groovy buttons.”

OH NO! Another button popped off and rolled away. How many buttons are left?

TWO!

three minus one equals two.

Did Pete cry?

Goodness, no!

Buttons come and buttons go. He kept on singing his song.

“My buttons, my buttons, my two groovy buttons, My buttons, my buttons, my two groovy buttons.”

OH NO! Another button popped off and rolled away! How many buttons are left?

ONE!

two minus one equals one.

Did Pete cry?

Goodness, no!

Buttons come and buttons go. He kept on singing his song.

“My button, my button, my one groovy button, My button, my button, my one groovy button.”

OH NO!

The last button popped off and rolled away! How many buttons are left?

ZERO!

One minus one equals zero.

Did Pete cry?

Goodness, no!

Buttons come and buttons go. Pete looked down at his buttonless shirt, and what do you think he saw? His belly button! And he kept on singing his song.

“My button, my button, still have my belly button, My button, my button, still have my belly button.”

I guess it simply goes to show that stuff will come and stuff will go. But do we cry? Goodness, NO!

We keep on singing.

ترجمه‌ی داستان انگلیسی

پیت گربه هه و چهار دکمه ی شیکش نوشته ی اریک لیتوین. تصویرسازی، جیمز دین.

پیت گربه هه پیرهن محبوبش رو پوشید که چهار تا دکمه ی گرد و شیک و رنگارنگ داشت. اون اونقدر عاشق دکمه هاش بود که این آواز رو می خوند: دکمه هام، دکمه هام، چهار تا دکمه ی شیکم، دکمه هام، دکمه هام، دکمه هام، دک… آه! وای، نه! یکی از دکمه ها کنده شد و قل خورد و دور شد. حالا چند تا دکمه مونده؟ سه تا. چهار منهای یک میشه سه. پیت گریه کرد؟ به هیچ وجه! دکمه ها میان و میرن.

پس بازم به آوازش ادامه داد: دکمه هام، دکمه هام، سه تا دکمه ی شیکم… آه! وای، نه! یه دکمه ی دیگه هم کنده شد و قل خورد و دور شد. حالا چند تا دکمه مونده؟ دو تا. سه منهای یک میشه دو. پیت گریه کرد؟ به هیچ وجه! دکمه ها میان و میرن.

پس بازم به آوازش ادامه داد: دکمه هام، دکمه هام، دو تا دکمه ی شیکم، دکمه هام، دکمه هام، دو تا دکمه ی شیکم… آه! وای، نه! یه دکمه ی دیگه هم کنده شد و قل خورد و دور شد. حالا چند تا دکمه مونده؟ یکی. دو منهای یک میشه یک. پیت گریه کرد؟ به هیچ وجه. دکمه ها میان و میرن.

پس بازم به آوازش ادامه داد: دکمه ام، دکمه ام، یه دونه دکمه ی شیکم، دکمه ام، دکمه ام، یه دونه دکمه ی شیکم… آه! وای، نه! آخرین دکمه هم کنده شد و قل خورد و دور شد. حالا چند تا دکمه مونده؟ صفر تا. یک منهای یک میشه صفر. پیت گریه کرد؟ به هیچ وجه. دکمه ها میان و میرن. پیت به پیرهنش که دیگه دکمه نداشت نگاه کرد و فکر می کنین چی دید؟ نافش رو.

پس بازم به آوازش ادامه داد: نافم، نافم، نافم هنوز سر جاشه، نافم، نافم، نافم هنوز سر جاشه، نافم، نافم، نافم هنوز سر جاشه. گمونم این قصه نشون میده که همه چیز میاد و میره، اما باید براشون گریه کنیم؟ به هیچ وجه. باید به آوازمون ادامه بدیم.