پیتِ گربه، ساختن و خراب کردن
آموزش رایگان زبان انگلیسی > پکیج: داستان های مصور صوتی / مجموعه: پیت گربه / داستان انگلیسی: پیتِ گربه، ساختن و خراب کردنسرفصل های مهم
پیتِ گربه، ساختن و خراب کردن
توضیح مختصر
زمین بازیِ مدرسهی پیت به شکل فاجعهباری، داغون شده. پیت تصمیم میگیره با کمک کسای دیگه، زمین بازی رو از نو بسازه. پس نقشهی جدید برای زمین بازی میکشه و همهی افراد، دست به کار میشن. همین که ساختِ زمین بازی جدید تموم میشه، سقوط میکنه. همه ناامید میشن، اِلّا پیت. دوباره از نو زمین بازی رو میسازن که این یکی حتی بهتر از قبلیه میشه.
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
این داستان انگلیسی را میتوانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید
راهنمای خواندن این داستان انگلیسی
نکته اول:
ابتدا میتوانید یکی دو بار بهصورت تفننی این داستان را بهصورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیکهای سایه و استراتژیهای گفتهشده در نوشتهی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیادهسازی نمایید.
نکته دوم:
اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.
فایل ویدیویی
متن انگلیسی داستان انگلیسی
Pete the cat- construction and destruction
Recess! Pete shouts as the bell rings. But when Pete gets outside to play- oh no. the playground is a disaster. The swings are broken, the slide is rusty, and the sandbox is full of weeds.
Pete makes plans for a new playground. “wow!” says principal Nancy. “can you really build that?” “not y myself,” says Pete. “I’m going to need some help.” “whatever you need, Pete, it’s yours.”
Rumble! Rumble! Honk! The next day, Pete arrives at the playground before school. The construction crew is already there. He gives them go-ahead to tear down the old playground.
Creak! Crash! Down goes the slide. Clink! Clank! Down go the swings. Bang! Boom! Down goes the tower. Honk! Honk! A truck arrives to recycle the metal.
Rumble! Rumble! Honk! Honk! The new playground equipment has arrived. It’s time to get to work. The cement mixer will pour concrete. The dump truck will bring sand and dirt. The backhoe will dig. The whole team get the job done.
Clunk! Whack! Thud! building a playground is hard work.
The new playground is cool, but not cool enough. “what do you think?” Pete asks, holding up his latest plans. “it will be too hard to build,” says one of the workers. “and everything is almost finished,” says another.
“but it will make this the best playground ever,” Pete says. “then let’s do it,” the workers say.
Screwdriver twist in screws. Wrenches tighten the nuts. The workers try to make everything perfect.
Hooray! The new playground is ready. Everyone is amazed, until … creak… creeeak… creeeeeak.
Smash! Crunch! Thud! “oh no!” says principal Nancy as the new playground crashes to the ground. “the pieces are all mixed up.” Everyone is disappointed- except for Pete.
“it’s not how we planned it!” Pete shouts. “it’s even better!” this playground is filled with surprises and places to explore. The schools playground is the most amazing playground ever.
Sometimes you’ve got to dare to dream big.
ترجمهی داستان انگلیسی
پیتِ گربه، ساختن و خراب کردن
زنگ تفریح! پیت همین که زنگ میزنه، فریاد میکشه. ولی وقتی میره بیرون برای بازی- وای نه. زمین بازی یه فاجعه است. تابها شکستن، سرسره زنگ زده، و جعبهی شنی پر از علفهای هرزه.
پیت برای زمینِ بازی جدید نقشه میکشه. خانم مدیر نانسی میگه: “وای! واقعاً میتونی اینو بسازی؟” پیت می گه: “تنهایی نه، به کمی کمک احتیاج دارم.” “پیت، هر چی که نیاز داشته باشی، فراهم میکنیم.”
غااااان، غاااااان! غااااااااان! بووووق! روز بعد، پیت قبل از اینکه مدرسه شروع بشه، رسید سرِ زمینِ بازی. خدمهی ساخت و ساز، قبل از اون اونجا بودن. اون، به اونها فرمان میده زمینِ بازیِ قدیمی رو با خاک یکسان کنن.
غِژ غِژ! تَرَق! سُرسُره افتاد زمین. جَرَنگ جَرَنگ! تَرَق! تابها افتادن زمین. بَنگ! بووم! قلعه افتاد زمین. بوق! بوق! یه کامیون اومد، تا آهنها رو ببره.
غااان! غاااان! بوق! بوق! وسایلِ جدیدِ زمینِ بازی رسید. وقتِ کاره. میکسرِ سیمان، بتن رو میریزه. کامیونِ کُمپِرِسی، خاک و شن میاره. بُلدوزر زمین رو میکَنه. کل تیم هم کار رو تموم میکنن.
دَنگ دَنگ! تَق تَق! تِپ تِپ! ساختن زمین بازی، کار سختیه.
زمینِ بازی جدید قشنگه، ولی نه به اندازهی کافی. پیت درحالیکه آخرین نقشهاش رو تو دستش گرفته، میپرسه: “نظرتون چیه؟” یکی از کارگرا میگه: “ساختنش خیلی سخته.” و یکی دیگه میگه:” و تقریباً همه چی تموم شده.”
پیت میگه: “ولی اگه این رو بسازیم، بهترین زمینِ بازیِ ممکن میشه.” کارگرها میگن: “پس بیاین درستش کنیم.”
پیچگوشتی، پیچ رو میپیچه. آچار فرانسه، مهرهها رو محکم میکنه. کارگرها سعی میکنن همه چیز رو عالی و بینقص درست کنن.
هورااا! زمینِ بازی جدید آماده است. همه شگفتزده شدن، تا اینکه … غِژ غِژژژژژژ …. شَتَرَق! قِرِچ قِرِچ! تَق تَق! وقتی زمین بازی جدید میافته زمین، خانم مدیر نانسی میگه: “واای نه! همهی قطعات به هم ریختن.” همه ناامید شدن- به جز پیت.
پیت داد زد که: “این، اونطور که ما نقشهاش رو کشیده بودیم نیست! بلکه بهتر از اونه!”این زمین بازی پر سورپرایزها، جاها و قسمتهایی که باید کشف بشه. زمین بازی مدرسه، بهترین و سرگرم کنندهترین، زمین بازیِ ممکنه.
بعضی وقتها باید جرأت داشته باشی تا آرزوها و رویاهای بزرگ داشته باشی.