گربه غواص
آموزش رایگان زبان انگلیسی > پکیج: داستان های مصور صوتی / مجموعه: پیت گربه / داستان انگلیسی: گربه غواصسرفصل های مهم
گربه غواص
توضیح مختصر
این بار داستان پیتِ گربه درباره ی ماجراجویی در دریا است . او به دنبال اسب آبی همه دریا را میگردد و در نتیجه این ماجراجویی با انواع جانوران دریایی مثل عروس دریایی، اختاپوس یا همان هشت پا ، مار ماهی و ... آشنا می شود.
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
این داستان انگلیسی را میتوانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید
راهنمای خواندن این داستان انگلیسی
نکته اول:
ابتدا میتوانید یکی دو بار بهصورت تفننی این داستان را بهصورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیکهای سایه و استراتژیهای گفتهشده در نوشتهی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیادهسازی نمایید.
نکته دوم:
اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.
فایل ویدیویی
متن انگلیسی داستان انگلیسی
SCUBA-CAT
Are you ready to read? Here we go.
Pete the cat is excited. He is going scuba diving!
Pete puts on a mask and fins. He has a tank full of air. He hopes to see lots of fish.
“If you are lucky, you might see a seahorse,” says Capitan Joe.
“A seahorse?” says Pete. “I can’t wait! I never saw one before.” “their ridges look like a horse’s mane.” Says Capitan Joe. “Groovy.” Says Pete.
Pete jumps into the water. Splash!
Down, down, down he goes. Up, up, up go the bubbles. Pete looks for a seahorse.
He sees a swordfish. Pete swims out of its way.
Pete waves to a stingray. It has a long, skinny tail. That’s not a seahorse, thinks Pete.
Pete looks high and low for the seahorse. Then he feels a tickle.
Pete sees a school of fish. They all look alike. Except for one.
It puffs up. It is a blowfish! It is not a seahorse.
Where could one be? Pete looks in the rocks. What is that?
It is an octopus! It has eight legs. It is not a seahorse.
Pete feels a tickle. What could it be?
Pete turns. He sees a cave! Is there a seahorse inside?
Pete sees a crab with claws. A seahorse does not have claws, Pete thinks.
The cave is getting darker. Pete feels a tickle.
Then he sees an eel! Pete swims past it. It is too long to be a seahorse.
Oh no! it is too dark to see! How will Pete get out?
Pete sees a jellyfish. It glows in the dark.
Pete is almost out of the cave. He sees an angelfish. It is very colorful.
Pete is out of the cave. So why is it dark? Pete is in a shadow….
He is in the shadow of a whale! Yikes!
Pete wishes he could jump on a seahorse and ride away!
Pete hops on a sea turtle instead. It takes him to the boat.
I did not see a seahorse, thinks Pete. He feels a tickle on his tail.
“a seahorse!” cries Pete. “what a surprise!”
“You were with me all along!” says Pete. “what a cool adventure!”
ترجمهی داستان انگلیسی
گربه غواص
برای خواندن آماده ای؟ شروع کنیم.
پیتِ گربه هیجان زده هست. او می خواهد غواصی کند!
او یک ماسک و دو باله پوشیده. او یک مخزن پر از هوا دارد.او امیدوار است که ماهی های زیادی ببیند.
کاپیتان جو گفت : اگر خوش شانس باشی ، ممکن است یک اسب دریایی ببینی.
پیت گفت: یک اسب دریایی؟ نمی توانم صبرکنم! من قبلا اسب دریایی ندیدم.
کاپیتان جو گفت: برآمدگی های بدن آنها شبیه یال اسب است. پیت گفت: عالیه.
پیت داخل آب پرید، چلپ و چلوپ!
او پایین و پایین و پایین رفت. حباب ها بالا و بالا و بالا رفتند. او به دنبال یک اسب آبی می گشت.
او یک اره ماهی دید. پیت از سر راه اره ماهی کنار رفت.
پیت برای ماهی پهن برقی دست تکان داد. او یک دم بلند و لاغر داشت. پیت فکرکرد، او یک اسب آبی نیست.
پیت در بالا و پایین دنبال اسب آبی میگشت. بعد احساس غلغلک کرد.
پیت یک دسته ماهی دید. آنها همه شبیه به هم بودند. به غیر از یکی.
او پف کرد. او یک ماهی بادکنکیه. او یک اسب آبی نیست.
یک اسب آبی کجا می تواند باشد؟ پیت به سنگها نگاه کرد. این چی هست؟ این یک اختاپوسه! او هشت تا پا دارد. او یک اسب آبی نیست.
پیت احساس غلغلک کرد. چی میتونه باشه؟
پیت دورزد. او یک غاردید. آیا داخل آن اسب آبی هست؟
پیت یک خرچنگ با چنگال دید. پیت فکر کرد، یک اسب آبی چنگال ندارد.
غار داره تاریکتر میشه. پیت احساس غلغلک کرد.
بعد او یک مارماهی دید. پیت از روی آن شناکرد و گذشت. این برای اینکه اسب آبی باشه خیلی بلنده.
اوه نه! اینجا خیلی تاریک است! چطوری پیت بیرون خواهد آمد؟ پیت یک عروس دریایی دید. او در تاریکی می تابد.
پیت تقریبا بیرون غار است. او یک فرشته ماهی دید. او خیلی رنگارنگ است.
پیت خارج از غار است. پس چرا اینقدر تاریکه؟ پیت در یک سایه است…
او در سایه ی یک وال است! بله!
پیت آرزوکرد که بتواند روی یک اسب آبی بپرد و دورشود.
به جای آن ، پیت روی یک لاک پشت دریایی پرید . لاک پشت او را به قایق برد.
پیت فکرکرد، من یک اسب آبی ندیدم. او روی دمش احساس غلغلک کرد.
پیت فریادزد “ یک اسب آبی!” “ چه سورپرایزی!”
پیت گفت: “ توهمه مدت همراه من بودی!”
” چه ماجراجویی باحالی!”