پیت گربه و فرد جدید
آموزش رایگان زبان انگلیسی > پکیج: داستان های مصور صوتی / مجموعه: پیت گربه / داستان انگلیسی: پیت گربه و فرد جدیدسرفصل های مهم
پیت گربه و فرد جدید
توضیح مختصر
یک روز پیت متوجه فرد جدیدی میشه. فرد جدید یک نوک اردکی به اسم گاس هست و پیت و گاس به سرعت باهم دوست میشن. ولی یه مشکلی وجود داره، اونم اینه که انگار گاس نمیتونه کارایی که بقیه انجام میدن انجام بده. اما ناراحت نباشید و غمگین نباشید! چون پیت باور داره بلاخره یه کاری هست که همه بتونن انجامش بدن.
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
این داستان انگلیسی را میتوانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید
راهنمای خواندن این داستان انگلیسی
نکته اول:
ابتدا میتوانید یکی دو بار بهصورت تفننی این داستان را بهصورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیکهای سایه و استراتژیهای گفتهشده در نوشتهی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیادهسازی نمایید.
نکته دوم:
اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.
فایل ویدیویی
متن انگلیسی داستان انگلیسی
PETE THE CAT & The New Guy
It was Sunday. Pete’s friends had come to play. They were rocking to a new song when… beep… beep…beep there was a noise coming from across the street.
Wise old owl had a view from his tree. Pete said “Hey owl, what do you see?”. Owl said “All I see are green shoes and a red hat. Pete answered sounds like my kind of cat. Pete could not imagine who this new guy could be. “I really hope it’s a new friend for me.”
On Monday Pete wanted to say “Hi”, but he was feeling kind of shy. So he just rode by and by and by and by until finally Pete got to meet the new guy.
Pete said: “I’ve never met anyone quite like you, you seem like a duck and like a beaver too. The new guy said to Pete “Hi, my name is Gus. Glad to meet you I’m a platypus.”
Pete said: “You’re not like me and I am not like you, but I think being different is really very cool.”
On Tuesday, Pete and Gus took a walk down the street. They came to Squirrel who was playing in a tree. “Hi, Gus!” said Squirrel. “Climbing is easy. Try and see.”
Gus gave the tree a try but the branch was way too high. “I wish I could climb like you but climbing is something I just can’t do.” Pete said “Don’t be sad, don’t be blue. There is something everyone can do.”
On Wednesday, Pete and Gus took a walk down the street they came to Pete’s friend Grumpy Toad who said “Come play leapfrog with me. Jumping is easy. Try and see.”
Gus jumped and leaped, but he couldn’t get over Toad or Pete. “I wish I could jump like you but jumping is something I just can’t do.” Pete said “Don’t be sad, don’t be blue. There is something everyone can do.”
On Thursday, Pete and Gus took a walk down the street soon they saw Octopus who said “Come juggle with me, juggling is easy. Try and see. “
“I wish I could juggle like you but juggling is something I just can’t do.” Pete said: “Don’t be sad, don’t be blue there is something everyone can do.”
On Friday, Pete and Gus took a walk down the street Gus said “I can’t juggle or jump or climb a tree. It’s no fun around here for me.”
On Saturday Pete hoped Gus would come out to play. “I wish Gus wasn’t sad, I wish Gus wasn’t blue. I wish there was something we could do.”
Just then Pete heard a groovy sound. It was coming from across the street. Gus was rocking to his own beat sweet.
Pete said “Check out Gus, the Platypus, he found something cool he can do with us. He’s not sad, he’s not blue. Gus found something that everyone can do.”
ترجمهی داستان انگلیسی
پیت گربه و فرد جدید
روز یک شنبه بود و دوست های پیت اومده بودن تا بازی کنند، و اونا با هم یه آهنگ جدید می نواختند. تا اینکه… بیب… بیب… بیب…صدایی از اونطرف خیابان شنیده شد!
جغد پیر دانا می تونست از بالای درخت اونطرف رو ببینه. پیت گفت: “هی جغد، چی می بینی؟”
جغد گفت: “فقط می تونم کفش های سبز و یک کلاه قرمز ببینم.” پیت جواب داد: “مثل گربه هایی به نظر میرسه که من ازشون خوشم میاد.”
پیت نمی تونست تصور کنه اون فرد جدید کی می تونه باشه! “امیدوارم که دوست جدیدی برام بشه.”
روز دوشنبه پیت میخواست به او سلام کنه، اما کمی خجالت می کشید. برای همین با اسکوترش فقط رفت و رفت و رفت تا اینکه بلاخره پیت فرد جدید رو دید. پیت گفت: “من تاحالا کسی رو ندیدم که مثل تو باشه. تو یجورایی مثل یک اردک و سگ آبی هستی.”
فرد جدید به پیت گفت: “سلام، اسم من گاس هست. از آشناییت خوشبختم. من یه نوک اردکی ام!”
پیت گفت: “تو شبیه من نیستی و من شبیه تو نیستم. اما من فکر می کنم متفاوت بودن خیلی خیلی باحاله!”
روز سه شنبه پیت و گاس در خیابان به پیاده روی رفتند. آن ها به سنجاب رسیدند که روی درخت بازی می کرد. سنجاب گفت: “سلام گاس. از درخت بالا رفتن آسونه. خودت سعی کن و ببین!”
گاس تلاشش رو کرد، اما شاخه خیلی بالا بود. “کاش می تونستم مثل شما از درخت بالا برم، اما از عهده اش برنمیام.”
پیت: “گفت ناراحت نباش،غمگین نباش. همه می تونن یه کاری انجام بدن.”
روز چهار شنبه پیت و گاس در خیابان به پیاده روی رفتند تا اینکه به دوست پیت قورباغه ی غرغرو رسیدند که گفت: “بیاید با من بازی پرش قورباغه انجام بدیم. پریدن آسونه. سعی کنید و ببینید.”
گاس تلاش کرد و پرید، اما نه توانست از روی غورباقه رد شود، و نه از روی پیت. گاس گفت: “کاش می تونستم مثل شما بپرم اما از عهده ی پریدن برنمیام!” . پیت گفت: “ناراحت نباش، غمگین نباش. یه کاری هست که همه میتونن انجام بدن.”
روز پنجشنبه پیت و گاس در خیابان به پیاده روی رفتند و فورا” اختاپوس رو دیدند که گفت: “بیاید با من شعبده بازی کنید. خیلی آسونه امتحان کنید و ببینید.”
گاس گفت: “کاش می تونستم مثل شما شعبده بازی کنم اما از عهده اش برنمیام.”
پیت گفت: “ناراحت نباش، غمگین نباش. یه چیزی هست که همه می تونن انجام بدن.”
روز جمعه پیت و گاس به پیاده روی در خیابان رفتند. گاس گفت: “من نمیتونم شعبده بازی کنم بپرم یا از درخت بالا برم. اینجا به من خوش نمیگذره.”
روز شنبه پیت آرزو کرد که گاس از خونه بیرون میومد تا بازی کنه. کاش گاس ناراحت نبود وغمگین نبود و یه کاری بود که بتونیم با هم انجام بدیم. بعد پیت یک صدای باحال شنید که از اون طرف خیابان میومد. گاس داشت آهنگ باحال خودش رو میزد.
پیت گفت: “گاس نوک اردکی رو ببینید. اون یه کار باحال پیدا کرد که میتونه با ما انجام بده. اون ناراحت نیست. غمگین نیست. گاس یه کاری پیدا کرد که همه می تونن انجام بدن!”