داستان های مصور صوتی

24 مجموعه | 614 درس

پسری با قلب رنگین کمانی

توضیح مختصر

روزی یه پسری با قلب رنگین کمانی بود که تو شهر خاکستری زندگی می کرد. مردم شهر تو ترس زندگی می کردن و از همه ی رنگ ها به غیر از مشکی و خاکستری می ترسیدن. ولی پسره به همه چی دست زد و رنگ همه چیز رو عوض کرد. بنابراین رنگ های مشکی و خاکستری شهر رو ترک کردن و رنگ های روشن و درخشان اومدن به شهر. و همه به خاطر قلب پسره خوشحال شدن.

  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

راهنمای خواندن این درس

نکته اول:

ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیک‌های سایه و استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی نمایید.

نکته دوم:

اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.

فایل ویدیویی

متن انگلیسی درس

The boy with the Rainbow heart

there once was a boy with a rainbow heart.

he lived in the town of Gray.

and as he grew up, everything the boy touched became filled with colorful rays!

But the Gray town was sad, and so shined through the colors of black and Blue.

because the town lived in fear, and the people were scared of any heart colored different than theirs.

but the boy remained happy, and merry and light. and his heart was full, and always shined bright.

there once was a boy with a rainbow heart.

he wore his colors on his sleeves.

for each day that passed, the boy’s rays were cast, and the town’s gray began to leave.

It started with yellow, then blue, red, and green, and soon the town shined like a beam!

The boys heart took over, and made the town glow and only bright colors were left to flow.

black fizzled out and soon followed Gray. until the whole town was under the rainbow array!

The town’s people changed, too, and so did Their Hearts. with each new color, their fears fell apart.

the boys love for all people changed their heart for good. and the town of Gray’s people soon understood. Once a heart has true love, it doesn’t matter its Shine, a heart is always perfect, as long as it’s kind.

there once was a boy with the Rainbow heart.

through the power of love, his heart changed the town’s sign. and the boy had a great life living in the new town of shine!

ترجمه‌ی درس

پسری با قلب رنگین کمانی

روزی روزگاری پسری با قلب رنگین کمانی بود.

اون تو شهر خاکستری زندگی می کرد.

همون طور که پسر داشت بزرگ میشد، هر چیزی رو که پسره لمس می کرد پر از پرتو های رنگی میشد!

ولی شهر خاکستری غمگین بود و از میون رنگ های سیاه و آبی برق میزد.

به دلیل اینکه شهر تو ترس زندگی می کرد، و مردم از هر رنگ قلبی به غیر از مال خودشون می ترسیدن.

ولی پسره شاد و بشاش و روشن موند، و قلبش همیشه پر بود و به روشنایی می درخشید.

روزی روزگاری پسری با قلب رنگین کمانی بود.

اون رنگ هاش رو رو آستین هاش پوشید.

تو هر روزی که می گذشت، پرتوهای پسره پخش میشدن، و رنگ خاکستری شهر شروع کرد به خارج شدن.

با زرد شروع شد، بعد آبی، قرمز و سبز، و به زودی شهر مثل یه شاه پر می درخشید.

قلب پسره کنترل رو به عهده گرفت، و باعث شد شهر بدرخشه و فقط رنگ های روشن باقی موندن و جریان داشتن.

سیاه از دور خارج شد و به دنبالش خاکستری، تا اینکه همه ی شهر زیر کمان رنگین کمان بود!

مردم شهر عوض شدن، و همین طور قلب هاشون. با هر رنگ جدیدی ترس ها از بین رفتن.

قلب پسره، قلب همه ی مردم رو به سمت خوبی ها تغییر داد. و مردم شهر خاکستری به زودی متوجه شدن. زمانیکه قلب عشق حقیقی داره درخششش مهم نیست، یه قلب تا وقتیکه مهربونه همیشه بی نقصه.

روزی روزگاری پسری با قلب رنگین کمانی بود.

قلب پسره، با قدرت عشق تابلوی شهر رو عوض کرد و پسره یه زندگی خیلی خوبی تو شهر جدید روشنایی داشت.