داستان های مصور صوتی

24 مجموعه | 614 درس

تخمِ ریز

توضیح مختصر

باد یه تخمِ ریز رو همراه خودش میبره. تخمِ ریز و کوچولو همراه تخم‌های دیگه به پرواز از روی جاهای مختلف ادامه می‌دن. هر کدوم از تخم‌ها که ظاهراً قوی‌تر و بزرگتر از تخمِ ریز بودن، یه جوری از بین میرن. بعضی‌ها از گرما، بعضی‌ها از سرما، بعضی‌ها خوردن میشن و ... . ولی تخم کوچولو از همه‌ی این سختی‌ها نجات پیدا می‌کنه و رشد می‌کنه و تبدیل به بزرگترین و زیباترین گلِ روی زمین می‌شه.

  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

راهنمای خواندن این درس

نکته اول:

ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیک‌های سایه و استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی نمایید.

نکته دوم:

اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.

فایل ویدیویی

متن انگلیسی درس

The tiny seed

It is autumn. A strong wind is blowing. It blows flower seeds high in the air and carries them far across the land. One of the seeds is tiny, smaller than any of the others. Will it be able to keep up with the others? And where are they all going?

One of the seeds flies higher than the others. Up, up, it goes! It flies too high and the sun’s hot rays burn it up. But the tint seed sails on with the others.

Another seed lands on a tall and icy mountain. The ice never melts, and the seed cannot grow. The rest of the seeds fly on. But the tiny seed does not go as fast as the others.

Now they fly over the ocean. One seed fails into the water and drowns. The others sail on with the wind. But the tiny seed does not go as high as the others.

One seed drifts down onto the desert. It is hot and dry. And the seed cannot grow. Now the tint seed is flying very low, but the wind pushes it on with the others.

Finally the wind stops and the seeds fall down on the ground. A bird comes by and eats one seed. The tiny seed is not eaten. It is so small that the bird doesn’t see it.

Now it is winter. After their long trip the seeds settle down. They look just as if they are going to sleep in the earth. Snow falls and covers them like a soft white blanket. A hungry mouse that also lives in the ground eats a seed for his lunch. But the tiny seed lies very still and the mouse doesn’t see it.

Now it is spring. After a few months the snow has melted. It is really spring! Birds fly by. The sun shines. Rain falls. The seeds grow so round and full they start to burst open a little. Now they are not seeds anymore. They are plants. first they send roots down into the earth. Then their little stems and leaves begin to grow up toward the sun and air. There is another plant that grows much faster than the new little plants. It is a big fat weed. And it takes all the sunlight and the rain away from one of the small new plants. And that little plant dies.

The tint seed hasn’t begun to grow yet. It will be late! Hurry! But finally it too starts to grow into a plant.

The warm weather also brings the children out to play. They too have been waiting for the sun and spring time. One child doesn’t see the plants as he runs along and- oh! He breaks one! Now it cannot grow anymore.

The tiny plant that grew from the tiny seed is growing fast, but its neighbor grows even faster. Before the tiny plant has three leaves the other plant has seven! and look! A bud! and now even a flower!

But what is happening? First there are footsteps. then a shadow looms over them. Then a hand reaches down and breaks off the flower.

A boy has picked the flower to give to a friend.

It is summer. now the tiny plant from the tiny seed is all alone. it grows on and on. it doesn’t stop. the sun shines on it and the rain waters it. it has many leaves. it grows taller and taller. it is taller than the people. it is taller than their trees. it is taller than the houses. and now a flower grows on it. people come from far And near to look at this flower. It is the tallest flower they have ever seen. it is a giant flower.

All Summer long the birds and bees and butterflies come visiting. They have never seen such a big and beautiful flower.

Now it is autumn again. The days grow shorter. The nights grow cooler. And the wind carries yellow and red leaves past the flower. Some petals drop from the giant flower and they sail along with the bright leaves over the land and down to the ground.

The wind blows harder. The flower has lost almost all of its petals. It’s sways and bends away from the wind. But the wind grows stronger and Shakes the flower. Once more the wind Shakes the flower, and this time flower’s seed pod opens. Out come many tiny seeds that quickly sail far away on the wind.

ترجمه‌ی درس

تخمِ ریز

پاییزه. باد خیلی شدیدی می‌وزه. باد، تخمِ گل‌ها رو با خودش به دور دورا می‌بره. یکی از تخم‌ها ریزه‌تر و کوچولوتر از بقیه‌ی تخم‌هاست. می‌تونه همراه بقیه بمونه؟ این همه تخم‌ دارن کجا میرن؟ یکی از تخم‌ها بالاتر از بقیه پرواز می‌کنه. بالاتر و بالاتر میره! خیلی بالا پرواز می‌کنه و پرتوهای داغ خورشید، اونو می‌سوزونه. ولی تخم‌ کوچولو همراه بقیه پرواز می‌کنه.

یه تخم‌ دیگه، رویِ یه کوه بلند و یخی فرود میاد. یخ، هیچ‌وقت آب نمی‌شه، و تخم نمی‌تونه رشد کنه. بقیه‌ی تخم‌ها به پرواز کردن ادامه می‌دن. ولی تخمِ ریز نمی‌تونه به سرعت بقیه پرواز کنه.

حالا، اونها روی اقیانوس پرواز می‌کنن. یکی از تخم‌ها میفته توی آب و غرق میشه. بقیه همراه باد پرواز می‌کنن. ولی تخمِ ریز، به بلندی بقیه پرواز نمی‌کنه.

یکی از تخم‌ها، تویِ کویر زمین می‌شینه. اونجا گرم و خشکه، و تخم نمی‌تونه رشد کنه. حالا تخمِ ریز پایین‌تر پرواز می‌کنه، ولی باد اون رو همراه بقیه، هُل میده.

بالاخره باد متوقف شد و تخم‌ها، به آرومی زمین نشستن. یه پرنده اومد و یکی از تخم‌ها رو خورد. تخمِ ریز خورده نشده. خیلی کوچیکه و پرنده اونو نمی‌بینه.

حالا زمستونه. بعد از سفر طولانی‌شون، بالاخره تخم‌ها به مقصد رسیدن. انگار می‌خوان تو زمین به خواب برن. برف بارید و روی تخم‌ها رو مثل یه پتوی نرم و سفید پوشوند. یه موش گرسنه که توی زمین زندگی می‌کرد، یکی از تخم‌ها رو برای نهارش خورد. ولی تخمِ ریز خیلی ساکت و آروم دراز کشیده و موش اون رو نمی‌بینه.

حالا بهاره. بعد از چند ماه، برف‌ها آب شدن. واقعاً بهاره! پرنده‌ها پرواز می‌کنن. خورشید می‌درخشه. بارون می‌باره. تخم‌ها کامل و قشنگ رشد می‌کنن و شکوفا می‌شن. حالا دیگه، تخم نیستن، گیاهن. اول از همه ریشه‌هاشون رو می‌فرستن توی زمین. بعد ساقه‌ها و برگ‌های کوچولوشون توی نور و هوا شروع به رشد می‌کنه. یه گیاه دیگه هست که از بقیه‌ی گیا‌ه‌های کوچولو سریع‌تر رشد می‌کنه و بزرگ می‌شه. یه علف هرز بزرگ و چاق و چله می‌شه. و همه‌ی نور و آب بارون رو از گیاه کوچولویِ تازه دیگه دور نگه می‌داره. و اون گیاه کوچولو می‌میره.

تخمِ کوچولو هنوز شروع به رشد نکرده. خیلی دیر شده! عجله کن! ولی بالاخره، اون هم داره تبدیل به گیاه می‌شه.

هوای گرم باعث شده بچه‌ها هم بیاین بیرون بازی کنن. اونها هم منتظر آفتاب و بهار بودن. یکی از بچه‌ها وقتی داشت می‌دوید متوجه گیاه‌ها نشد و- وای! یکی‌شون رو شکست. حالا دیگه نمی‌تونه رشد کنه.

گیاهِ ریز که از یه تخمِ ریز به وجود اومده، داره سریع بزرگ می‌شه، ولی همسایه‌اش سریعتر از اون رشد می‌کنه. قبل از اینکه گیاه ریز، سه تا برگ داشته باشه، اون یکی هفت تا برگ داشت! نگاه کن! یه غنچه! و حالا یه گُل!

ولی داره چه اتفاقی می‌افته؟ اول صدای پا بود، بعد یه سایه افتاد روشون. و بعد یه دست اومد و گل رو شکست.

یه پسر گل رو کَند تا بده به دوستش.

تابستونه. حالا دیگه گیاه ریز از تخم‌ ریز تنهاست. بزرگتر و بزرگتر میشه. توقف نمی‌کنه. آفتاب روش می‌درخشه و بارون آبش می‌ده. کلی برگ داره. بلندتر و بلندتر می‌شه. بلندتر از آدما می‌شه. بلندتر از درخت‌ها می‌شه. بلندتر از خونه‌ها میشه. و حالا، یه گل روش رشد کرده. مردم از جاهای دور و نزدیک برای دیدن گل میان. بلندترین گُلیه که تا حالا دیدن. یه گُلِ غول‌پیکر.

کل تابستون، پرنده‌ها و زنبورها و پروانه‌ها به دیدنش می‌اومدن. هرگز چنین گلِ زیبا و بزرگی ندیده بودن.

حالا دوباره پاییزه. روزها، کوتاه‌تر شدن. شب‌ها، سردتر شدن. و باد برگ‌های زرد و قرمز رو از کنار گل می‌بره. بعضی از گلبرگ‌ها از گلِ غول‌پیکر کنده شدن و همراه برگ‌های خوش‌رنگ روی زمین افتادن.

باد شدیدتر می‌وزه. گل، تقریباً همه‌ی گلبرگ‌هاش رو از دست داده. از شدت باد تکون می‌خوره و خَم می‌شه. ولی باد شدیدتر می‌شه و گل رو می‌لرزونه. یه بار دیگه، باد گل رو تکون می‌ده، و این بار کیسه‌ی تخم گُل باز میشه. کلی تخمِ ریز بیرون می‌ریزن و همراه باد پرواز می‌کنن و میرن دور دورا.