داستان های مصور صوتی

24 مجموعه | 614 درس

شمردن راهمون تا مِین

توضیح مختصر

یه بچه، دو تا سگ و سه تا دوچرخه راهی ساحل مین میشن.

  • سطح متوسط

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

راهنمای خواندن این درس

نکته اول:

ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیک‌های سایه و استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی نمایید.

نکته دوم:

اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.

فایل ویدیویی

متن انگلیسی درس

Counting Our Way to Maine

For our trip to Maine this summer we packed one baby, two dogs, and three bicycles. As we left the city behind us, we passed four taxicabs and five smokestacks. We had to stop for the bathroom six times! When we were halfway there, we stopped again and ate seven ice creams. Then we climbed into the car and drove over and around eight mountains. Before long we had to stop again. Nine deer watched us. When we finally arrived at the cottage, there were ten slugs waiting on the steps!

During our vacation, we built eleven sand castles. We went down to the dock and saw twelve lobster pots and thirteen boats. As the fog lifted, we spotted fourteen buoys bobbing on the waves. One hot day we climbed a steep hill and filled fifteen boxes with blueberries. And the next day we made sixteen blueberry pies. We went to the woods early one morning and found seventeen mushrooms.

When we got back to the cottage, we counted eighteen mosquito bites! For our cookout the last night we went to a nearby cove and dug nineteen clams. That evening, as the tide crept in to say goodbye, we chased twenty fireflies. The next morning we let our fireflies go. And for our trip back to the city we packed one baby…

ترجمه‌ی درس

شمردن راهمون تا مِین

امسال تابستون برای سفرمون به مِین، یه بچه برداشتیم و دو تا سگ و سه تا دوچرخه. شهر رو که پشت سر گذاشتیم، از کنار چهار تا تاکسی و پنج تا دودکش بزرگ رد شدیم. مجبور شدیم شش بار برای دستشویی توقف کنیم! وقتی نصف راه رو رفته بودیم، دوباره توقف کردیم و هفت تا بستنی خوردیم. بعد سوار ماشین شدیم و از هشت تا کوه بالا رفتیم و دور زدیمشون. طولی نکشید که دوباره مجبور شدیم توقف کنیم. نه تا گوزن تماشامون می کردن. وقتی بالأخره به خونه ی ییلاقی رسیدیم، ده تا حلزون روی پله ها منتظر بودن!

طی سفرمون، یازده تا قلعه ی شنی درست کردیم. رفتیم اسکله و دوازده تا تله ی لابستر گیری و سیزده تا قایق دیدیم. مه که برطرف شد، چهارده تا بویه رو دیدیم که روی امواج بالا و پایین می رفتن. یه روز گرم از یه تپه ی پرشیب بالا رفتیم و پونزده تا جعبه رو با بلوبری پر کردیم. روز بعد شونزده تا پای بلوبری درست کردیم. یه روز صبح زود رفتیم جنگل و هفده تا قارچ پیدا کردیم.

وقتی برگشتیم خونه ی ییلاقی، هجده تا جای نیش پشه رو روی تنمون شمردیم! شب آخر برای آشپزی تو هوای باز رفتیم کنار خلیج کوچیکی که همون اطراف بود و نوزده تا صدف از لای ماسه ها درآوردیم. اون شب، همینطور که موج نزدیک می شد تا باهامون خداحافظی کنه، بیست تا کرم شب تاب رو دنبال کردیم. صبح روز بعد کرم های شب تاب رو آزاد کردیم. و برای سفر برگشتمون به شهر یه بچه برداشتیم و…