داستان های مصور صوتی

24 مجموعه | 614 داستان انگلیسی

یه پیرزنی بود که یه بوقلمون قورت داد

توضیح مختصر

یه پیرزنی بود که یه بوقلمون قورت داد

  • سطح سخت

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این داستان انگلیسی را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

راهنمای خواندن این داستان انگلیسی

نکته اول:

ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیک‌های سایه و استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی نمایید.

نکته دوم:

اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.

فایل ویدیویی

متن انگلیسی داستان انگلیسی

There was an Old Lady Who Swallowed a Turkey

There wasan old lady who swallowed aturkey. I don’t know why she swallowed the turkey, but she’s always been quirky!

There was an old lady who swallowed a ball.She stood very tall as she swallowed that ball.She swallowed the ball to throw with the turkey. I don’t know why she swallowed the turkey, but she’s always been quirky!

There was an old lady who swallowed a hat.Imagine that! She swallowed a hat.She swallowed the hat to cover the ball.She swallowed the ball to throw with the turkey.I don’t know why she swallowed the turkey, but she’s always been quirky!

There was an old lady who swallowed a balloon.She felt as big as the moon when she swallowed the balloon! She swallowed the balloon to bump the hat.She swallowed the hat to cover the ball. She swallowed the ball to throw with the turkey.I don’t know why she swallowed the turkey, but she’s always been quirky!

There was an old lady who swallowed a boat.It slid down her throat when she swallowed that boat. She swallowed to the boat to anchor the balloon.She swallowed the balloon to bump the hat .She swallowed the hat to cover the ball.She swallowed the ball to throw with the turkey.I don’t know why she swallowed the turkey, but she’s always been quirky!

There was an old lady who swallowed some wheels.She picked up her heels when she swallowed those wheels. She swallowed the wheels to drive the boat.She swallowed to the boat to anchor the balloon.She swallowed the balloon to bump the hat. She swallowed the hat to cover the ball.She swallowed the ball to throw with the turkey. I don’t know why she swallowed the turkey, but she’s always been quirky!

There was an old lady who swallowed a horn of plenty. She could have swallowed 20 horns of plenty.Just then the old lady heard a band. So she marched her way onto the grandstand. As the parade got under way she wished everyone a… Happy Thanksgiving Day!

ترجمه‌ی داستان انگلیسی

یه پیرزنی بود که یه بوقلمون قورت داد

یه پیرزنی بود که یه بوقلمون قورت داد. نمیدونم چرا بوقلمون رو قورت داد، ولی همیشه کاراش عجیب و غریب بوده!

یه پیرزنی بود که یه توپ قورت داد. وقتی توپ رو قورت می داد قدش خیلی کشیده شده بود. اون توپ رو قورت داد تا با بوقلمون پرتش کنه، نمیدونم چرا بوقلمون رو قورت داد، ولی همیشه کاراش عجیب و غریب بوده!

یه پیرزنی بود که یه کلاه قورت داد. تصورش رو بکنین! یه کلاه قورت داد. کلاه رو قورت داد تا روی توپ رو بپوشونه. توپ رو قورت داد تا بیفته روی بوقلمون. نمیدونم چرا بوقلمون رو قورت داد، ولی همیشه کاراش عجیب و غریب بوده!

یه پیرزنی بود که یه بادکنک قورت داد. وقتی بادکنک رو قورت می داد حس می کرد اندازه ی ماه گنده شده! بادکنک رو قورت داد تا بیفته روی کلاه. کلاه رو قورت داد تا روی توپ رو بپوشونه. توپ رو قورت داد تا بیفته روی بوقلمون. نمیدونم چرا بوقلمون رو قورت داد، ولی همیشه کاراش عجیب و غریب بوده!

یه پیرزنی بود که یه قایق قورت داد. وقتی قایق رو قورت می داد، قایق از گلوش سر خورد و رفت پایین. قایق رو قورت داد تا بادکنک رو نگه داره. بادکنک رو قورت داد تا بیفته روی کلاه. کلاه رو قورت داد تا روی توپ رو بپوشونه. توپ رو قورت داد تا بیفته روی بوقلمون. نمیدونم چرا بوقلمون رو قورت داد، ولی همیشه کاراش عجیب و غریب بوده!

یه پیرزنی بود که چند تا چرخ قورت داد. وقتی اون چرخ ها رو قورت می داد پاشنه های پاش رو بلند کرد. چرخ ها رو قورت داد که قایق رو برونن. قایق رو قورت داد تا بادکنک رو نگه داره. بادکنک رو قورت داد تا بیفته روی کلاه. کلاه رو قورت داد تا روی توپ رو بپوشونه. توپ رو قورت داد تا بیفته روی بوقلمون. نمیدونم چرا بوقلمون رو قورت داد، ولی همیشه کاراش عجیب و غریب بوده!

یه پیرزنی بود که یه شاخ نعمت رو قورت داد. میتونست بیست تا شاخ نعمت رو هم قورت بده. درست همون موقع پیرزن صدای یه گروه موسیقی رو شنید. پس قدم زنان رفت به سمت جایگاه تماشاچیان. همینطور که رژه ادامه داشت، پیرزن به همه… روز شکرگزاری رو تبریک گفت!