داستان های مصور صوتی

24 مجموعه | 614 داستان انگلیسی

روز اسباب کشی

توضیح مختصر

همه ی طول روز رو بارون باریده و همه چیز تو خونه ی موش ها خیس شده، طوریکه دیگه نمی تونن اونجا زندگی کنن. پس میرن بیرون و یه خونه ی جدید برای زندگی پیدا می کنن. اسباب کشی می کنن. خونه ی جدید گرم و خشکه.

  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این داستان انگلیسی را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

راهنمای خواندن این داستان انگلیسی

نکته اول:

ابتدا می‌توانید یکی دو بار به‌صورت تفننی این داستان را به‌صورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیک‌های سایه و استراتژی‌های گفته‌شده در نوشته‌ی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیاده‌سازی نمایید.

نکته دوم:

اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.

فایل ویدیویی

متن انگلیسی داستان انگلیسی

Moving day

It has been raining very hard for a long time. The floor in the mouse’s house is wet and muddy. The leaf carpets are scroochy. Water is pilip plopping from the ceiling onto the table. Father finds some dry leaves for floor. Mother clears the table. The mice have a picnic underneath it. Father says, “everything is too wet. It is time to move.”

Father and the little mice go out to find a dry place to live.

After a short walk on a hill, the mice find lots of dry crannies under the under the roots of a pine tree.

“this would be a good home,” says father. “but what will we cook with?” wails sister. “what will we play with?” whimpers brother. “where will we sleep?” cries tummy.

“we will go home and pack all our things and then move them up here,” father says. They go home to do just that.

All of the mouse things are stacked on a big fern. big leaves cover the furniture to keep it dry. Little leaves keep each mouse dry. It’s easy to pull fern over the wet slippery grass.

Under the tree, on top of the hill each mouse unpacks something except for baby who watches from a new perch. It is a fine new warm dry mouse house on the dry sandy floor that happy mice dance.

ترجمه‌ی داستان انگلیسی

روز اسباب کشی

یه مدت طولانی بود که بارون به شدت می بارید. زمین خونه ی موش ها خیس و گِلی شده. فرش های برگی تا شدن. آب از سقف شلپ شولوپ به روی میز می ریزه. پدر کمی برگ خشک برای زمین پیدا میکنه و مادر روی میز رو تمیز می کنه. موش کوچولو زیرش داره پیک نیک می کنه. پدر میگه: “همه چیز خیس شده. بیاید اسباب کشی کنیم.”

پدر و موش کوچولو برای پیدا کردن یک جای خشک برای زندگی، میرن بیرون.

بعد از یک قدم زدن کوتاه روی تپه، موش کوچولو کلی شکافِ خشک زیر ریشه های درخت کاج پیدا می-کنه.

پدر میگه: “اینجا خونه ی خوبی میشه.” خواهر ناله می کنه: “ولی با چی غذا می پزیم؟” برادر زاری می-کنه: “با چی بازی می کنیم؟” تامی داد میزنه: “کجا می خوابیم؟”

پدر میگه: “میریم خونه و وسایل هامون رو بسته بندی می کنیم و میاریمشون این بالا.” اونها به خونه میرن تا دقیقاً همون کار رو بکنن.

همه ی لوازم موشها روی یه سرخس بزرگ چیده شده. برگ های بزرگ اسباب اثاثیه شون رو می پوشونن تا خشک بمونن. برگ های کوچیک موشها رو خشک نگه می‌دارن. کشیدنِ سرخس روی چمن خیس و لغزنده آسونه.

زیر درخت، روی تپه هر کدوم از موش ها یه چیزی رو باز می کنن، به جز بچه کوچولو که از روی جایگاهِ جدیدش نگاشون میکنه. اینجا یه خونه ی موشی جدید و خوب و گرم و خشک، روی زمین ماسه ای خشکه که موش کوچولو روش میرقصه.