یک روز شلوغ
آموزش رایگان زبان انگلیسی > پکیج: داستان های مصور صوتی / مجموعه: بسته ی هفتم / درس: یک روز شلوغسرفصل های مهم
یک روز شلوغ
توضیح مختصر
یه روز شلوغ تو خانواده¬ی موش¬ها بود. اونها بازی کردن. نهار درست کردن و خوردن. بارون بارید. کار کردن. و بعد از یه حموم صابونی، خوابیدن.
- سطح خیلی ساده
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
راهنمای خواندن این درس
نکته اول:
ابتدا میتوانید یکی دو بار بهصورت تفننی این داستان را بهصورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیکهای سایه و استراتژیهای گفتهشده در نوشتهی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیادهسازی نمایید.
نکته دوم:
اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.
فایل ویدیویی
متن انگلیسی درس
A busy day
It is early in the morning and the washing has been laid out to dry. father has already had his breakfast. he is going out to hunt for mouse house things.
sister and brother yawn and stretch.
tiny mouse sits up in his cradle. he is waiting for a hug. hungry mice nibble nibble their breakfast of seeds.
brother and sister and tiny get dressed. mother brushes their fur. they go outside to play in the warm sunshine while mother tends the garden.
when it begins to rain the mice seek shelter under a mushroom.
they sing songs until the Sun comes out. brother sings, “row row row, your boat,” sister sings, “jingle bells,” tiny sings, “happy birthday to you.”
when the Sun comes out again mother Sprint’s a picnic lunch of nuts and berry cake on top of the mushroom.
all afternoon the little mice play and help mother. they see father coming. father Mouse has found good mouse house things.
that evening father makes his special berry sauce. brother and sister help him. mother does some mending .tiny Mouse bites the thread for her.
the mouse family have a very good supper. then brother and sister have a warm soapy splashy bath. tiny mouse fusses because he is tired.
after each little mouse is tucked in bed, father tells them all a story. tiny Mouse falls asleep. brother and sister fall asleep. soon mother and father sleeping. it has been a very busy day
ترجمهی درس
یک روز شلوغ
صبح خیلی زوده و لباس های شسته شده برای خشک شدن بیرون پهن شدن. پدر صبحانه اش رو خورده و برای شکار برای خونه ی موشها داره میره بیرون.
خواهر و برادر خمیازه می کشن و بدنشون رو کِش میدن.
موش کوچولو روی گهواره اش نشسته، و منتظره که بغلش کنن. موش های گرسنه صبحانه شون رو که از دونه هاست رو ذره ذره و کم کم می خورن.
برادر و خواهر و کوچولو لباس می پوشن. مادر خزهاشون رو شونه میزنه. و میرن بیرون تا توی نور آفتاب گرم وقتی که مادرشون داره از باغچه مراقبت می کنه، بازی کنن.
وقتی بارون شروع به باریدن می کنه، موش کوچولو زیر قارچ دنبال یه سرپناه میگرده. اونها تا وقتی آفتاب در بیاد آواز می خونن. برادر، “قایقت رو پارو بزن.” رو میخونه. خواهر، “زنگ های جیرینگ جیرینگ،” رو میخونه. کوچولو،”تولدت مبارک،” رو می خونه.
وقتی آفتاب دوباره در میاد، مادر به سرعت سفره ی ناهار رو که آجیل و کیک توته روی قارچ پهن میکنه.
تمامِ بعد از ظهر، کوچولوها بازی می کنن و به مادر کمک میکنن. اونها اومدن پدر رو می بینن. پدر وسایل خوب برای خونه موش ها پیدا کرده.
بعد از ظهر، پدر سس مخصوص توتش رو درست می کنه. برادر و خواهر کمکش می کنن. مادر کمی لباس-ها رو تعمیر می کنه. کوچولو نخ رو براش گاز میزنه و میبره.
خانواده ی موش ها یه شام خیلی خوب می خورن. برادر و خواهر یه حموم صابونیِ گرم و پر آب کردن. موش کوچولو غُر میزنه، برای اینکه خسته است.
بعد از اینکه هر کدوم از موش کوچولوها تو بغل به رختخواب میرن، پدر برای همشون داستان تعریف میکنه. و کوچولو به خواب میره. برادر و خواهر به خواب میرن. پدر و مادر هم می خوابن. یه روز خیلی شلوغی بود.