الاغ لنگ
آموزش رایگان زبان انگلیسی > پکیج: داستان های مصور صوتی / مجموعه: بسته ی چهارم / درس: الاغ لنگسرفصل های مهم
الاغ لنگ
توضیح مختصر
به الاغی که سه تا پا داره چی میگن؟ الاغ لنگ.
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
راهنمای خواندن این درس
نکته اول:
ابتدا میتوانید یکی دو بار بهصورت تفننی این داستان را بهصورت صوتی یا تصویری ببینید. اما برای یادگیری زبان انگلیسی بایستی تکنیکهای سایه و استراتژیهای گفتهشده در نوشتهی پنج استراتژی برای تقویت مکالمه را روی این داستان پیادهسازی نمایید.
نکته دوم:
اگر سطح این داستان مناسب شما نبود، میتوانید به بخش داستان کوتاه انگلیسی وبسایت زبانشناس مراجعه کرده و داستان دیگری انتخاب نمایید.
فایل ویدیویی
متن انگلیسی درس
The Wonky Donkey
Words by Craig Smith
Illustrations by Katz Cowley
I was walking down the road and I saw a donkey. Heehaw! And he only had three legs. He was a wonky donkey.
I was walking down the road and I saw a donkey. Heehaw!
He only had three legs and one eye. He was a winky wonky donkey.
I was walking down the road and I saw a donkey. Heehaw!
He only had three legs, one eye and he liked to listen to country music! Heehaw!
He was a honky tonky winky wonky donkey.
I was walking down the road and I saw a donkey. Heehaw!
He only had three legs, one eye and he liked to listen to country music and he was quite tall and slim. He was a lanky honky tonky winky wonky donkey.
I was walking down the road and I saw a donkey. Heehaw!
He only had three legs, one eye. He liked to listen to country music. He was quite tall and slim and he smelt really really bad. He was a stinky dinky lanky honky tonky winky wonky donkey.
I was walking down the road and I saw a donkey. Heehaw! He only had three legs, one eye. He liked to listen to country music. He was quite tall and slim. He smelt really really bad and that morning he got up early and he hadn’t had any coffee.
He was a cranky stinky dinky lanky honky tonky winky wonky donkey.
I was walking down the road and I saw a donkey. Heehaw! He only had three legs, one eye. He liked to listen to country music. He was quite tall and slim. He smelt really really bad. That morning he got up early and he hadn’t had any coffee and he was always getting up to mischief. He was a hanky panky cranky stinky dinky lanky honky tonky winky wonky donkey.
I was walking down the road and I saw a donkey. Heehaw! He only had three legs, one eye and he liked to listen to country music and he was quite tall and slim and he smelt really really bad. That morning he got up early and he hadn’t had any coffee. He was always getting up to mischief but he was quite good looking.
He was a spunky hanky panky cranky stinky dinky lanky honky tonky winky wonky donkey.
I was walking down the road and I saw a donkey. Heehaw!
ترجمهی درس
الاغ لنگ
نوشته ی کریگ اسمیت
تصوریرگر: کتز کولی
داشتم تو جاده می رفتم و یه الاغ دیدم. عرعر! و اون فقط سه تا پا داشت. یه الاغ لنگ بود.
داشتم تو جاده می رفتم و یه الاغ دیدم. عرعر! اون فقط سه تا پا و یه چشم داشت. یه الاغ لنگ چشمک زن بود.
داشتم تو جاده می رفتم و یه الاغ دیدم. عرعر! اون فقط سه تا پا و یه چشم داشت و دوست داشت به موسیقی کانتری گوش بده. عرعر! یه الاغ لنگ چشمک زن اهل میخونه بود.
داشتم تو جاده می رفتم و یه الاغ دیدم. عرعر! اون فقط سه تا پا و یه چشم داشت و دوست داشت به موسیقی کانتری گوش بده و حسابی قدبلند و لاغر اندام بود. یه الاغ لنگ چشمک زن اهل میخونه ی لندوک بود.
داشتم تو جاده می رفتم و یه الاغ دیدم. عرعر! اون فقط سه تا پا و یه چشم داشت. دوست داشت به موسیقی کانتری گوش بده. حسابی قدبلند و لاغر اندام بود و بوی خیلی خیلی بدی می داد. یه الاغ لنگ چشمک زن اهل میخونه ی لندوک بوگندو بود.
داشتم تو جاده می رفتم و یه الاغ دیدم. عرعر! اون فقط سه تا پا و یه چشم داشت. دوست داشت به موسیقی کانتری گوش بده. حسابی قدبلند و لاغر اندام بود. بوی خیلی خیلی بدی می داد و اونروز صبح زود بیدار شده بود و قهوه نخورده بود. یه الاغ لنگ چشمک زن اهل میخونه ی لندوک بوگندوی بدعنق بود.
داشتم تو جاده می رفتم و یه الاغ دیدم. عرعر! اون فقط سه تا پا و یه چشم داشت. دوست داشت به موسیقی کانتری گوش بده. حسابی قدبلند و لاغر اندام بود. بوی خیلی خیلی بدی می داد. اونروز صبح زود بیدار شده بود و قهوه نخورده بود و همیشه دردسر درست می کرد. یه الاغ لنگ چشمک زن اهل میخونه ی لندوک بوگندوی بدعنق حقه باز بود.
داشتم تو جاده می رفتم و یه الاغ دیدم. عرعر! اون فقط سه تا پا و یه چشم داشت.دوست داشت به موسیقی کانتری گوش بده.حسابی قدبلند و لاغر اندام بود.بوی خیلی خیلی بدی می داد. اونروز صبح زود بیدار شده بود و قهوه نخورده بود. همیشه دردسر درست می کرد اما نسبتاً خیلی خوش قیافه بود. یه الاغ لنگ چشمک زن اهل میخونه ی لندوک بوگندوی بدعنق حقه باز جذاب بود.
داشتم تو جاده می رفتم و یه الاغ دیدم. عرعر!