الگوهای رایج انگلیسی

100 درس

مسئله آن نیست که ... ولی

توضیح مختصر

در این درس الگوهای رایج انگلیسی با "مسئله آن نیست که ... ولی..." را یاد می گیرید.

  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل صوتی

دانلود فایل صوتی

متن انگلیسی درس

054 It’s not that— but—

EXAMPLES:

It’s not that I don’t like the car, but I think it is too expensive.

It’s not that I am unwilling to help you, but I’m tied up with extra work these days.

It’s not that he doesn’t need your help, but he thinks it will be an inconvenience to you.

A mountain is not famous because it is high, but because it has some spirit dwelling in it.

DIALOGUES:

Mother: You have to finish your dinner before you leave the table.

Son: But, Mom, I can’t eat anymore. I’m stuffed.

Mother: What’s the matter? It doesn’t taste good?

Son: It’s not that I don’t like your cooking, but I ate some cookies before we had dinner.

Mother: And now you don’t have an appetite. You know you’re not supposed to have any snacks before dinner.

Son: Sorry, Mom. I promise I’ll try and finish eating everything.

ترجمه‌ی درس

054 مسئله آن نیست که — ولی —

مثال‌ها

مسئله آن نیست که من از این ماشین خوشم نمی‌آید، ولی فکر می‌کنم زیادی گران است.

مسئله آن نیست که من خواستار کمک به تو نباشم، ولی این روزها اضافه‌کاری دست و بالم را بسته است.

مسئله آن نیست که او به کمکت احتیاج ندارد، بلکه او فکر می‌کند که با این کارش تو را در زحمت و دردسر می‌اندازد.

کوه نه به دلیل مرتفع بودنش، بلکه به دلیل روحی که در آن می‌زید شهرت پیدا می‌کند.

گفتگوها

مادر: تو باید پیش از بلند شدن از سر میز، شامت را تمام کنی.

پسر: ولی، مامان، من دیگر نمی‌توانم بخورم. شکمم پر شده است.

مادر: جریان چیست؟ این غذا مزهٔ خوبی ندارد؟

پسر: مسئله آن نیست که من از دستپختت خوشم نیاید، ولی من قبل از شام چند عدد شیرینی خوردم.

مادر: و حالا دیگر اشتها نداری! تو می‌دانی که نباید قبل از شام هیچ تنقلاتی بخوری.

پسر: ببخشید مامان! قول می‌دهم که تلاشم را بکنم تا هر غذایی را تا آخرش بخورم.